اندک و بسیار
یک نظر طلعت دلدار ندیدیم دریغ
جلوه ء آن قدو رخسار ندیدیم دریغ
عمر ما در غمو اندوه جهان کشت تلف شادی از چرخ ستمگار ندیدیم دریغ صبر اندک غم بسیار مرا روی شد غیر این اندک و بسیار ندیدیم دریغ کام من تلخ شد از زهر غم هجرانش خنده زان لعل شکر بار بدیدیم دریغ آرزوی بود زگلزار جهان گل چیدن لیک جز سر زمین خار ندیدم دریغ گر چه پروانه صفت سوختم از آتش شوق شمع رویش بشب تار ندیدم دریغ سالهای در پی دلجوی باران بودیم جز جگر خواری اغیار ندیدیم دریغ محرمی کو که دهم شرح غم (محجوبه) بجهان محرم اسرار ندیدیم دریغ