ذکر هشتاد و ششم

از کتاب: تاریخنامۀ هرات

در امر به معروف و نهی از منکر که 

ملک فخرالدّین در شهر هرات فرمود۱

چون شهر سنۀ سبع مائه[۷۰۰] درآمد ، درین سال ملک مرحوم فخرالدّولة والدّین، زالب ثراه و جعل الجنّة مثواه، حکم فرمود که عوارت به روز از خانه بدر نیایند و هر عورتی که به روز بیرون آید شمس الدّین قادیسی – که محتسب [۴۲۲] است- چادر او را سیاه و مُخَنَّثان۲ ره به ماتها رفتن منع کرد و مُقریان را از آنک در پیش تابون قرآن خوانند نهی فرمود و خرابات را برانداخت و مُقامِران۳  را سر و ریش تراشیده به بازار برآورد و شرابخوارگاه را بعد از اقامت حدود شرع نبوی در زنجیر کشید و به کارگل کشیدن و خشت زدن مأمور گردانید و بیشتر حجّاب و نوّاب خود را مصارد کرد و اکثر سیاست او به زندان و حُزندان و چوب زدن و گِل کشیدن بودی . و با وجود این همه امر معروف و نهی از منکر البتّ ه هر شب آوازۀ جنگ و نغمه عودشنیده و شراب صافی نوشیدی و گفتی :

شعر[من المنتخب لواحد من الشعرا ]

اِنَّ شَباباً وَ اِنَّ خَمراً           وَ اِنَّ ای فیهِما لِاَمرا 

درستی که مرا جوانیست و بدرستی که مرا شراب است و 

بدرستی که مرا هر دو هر آینه کاریست

یا لایِمِی وَالمَلامُ لَغوٌ          لَاَشرَبَنَّ ما بَقِیتُ عُمرا 

ای  ملامت کننده من و حال این دسن که ملامت تو بیهود است 

هر اینه بیاشامم من مادام که باقی مانک از روی زندگانی 




______________________________________________________________________

۱ .اصل: هشتاد و جهارم در رفتن ملک فخرالدّین با سفرار و حکایت ابوسعید نهی.

۲ . اصل: نخصهان.                                ۳ .اصل: مقامیران.


ذکر هشتادو ششم / در امر به معروف و نهی از ...                                                    ۴۶۵ 

شعر

ساقیا بادۀ صبوح بیار          دانۀ دام هر فتوح بیار 

قیلۀ ملّت مسیح بده         آفت توبۀ نصوح۱  بیار 

شعر

فَهاتِ عُقاراً فی قَمیصِ زُجاجِةٍ          کَیا قُوتَةِ فیِ دُرَّةٍ تَتَوَقَّدُ 

بیار شراب را که در پیراهن آبگینه 

همچو یاقوتی ست در مروار[ید] ی که می درخشد [۴۴۳]

نظم 

از آن شراب که دُردی اش به تاریکی            هلا عید توان دید روزِ سنگ انداز 

مئی که پرتوِعکسش ز سطع ظاهر چشم           برون کند ز صمیم ضمیر نکتۀ راز 

چون راع روح افزار روح برور در مزاج او اثر کردی ، بفرمود تا روایان به آواز خوش اشعار دلکش خواندندی و در بحث و تفتیش معانی و الفاظ آن با ندما و جُلاّس و شعرا سخن راندی. و در عهد دولت او چهل شاعر نامدار مدح او گفتندی۲  و جمع کنندۀ این تاریخ نامه را در مرح او هشتاد قیصده و صد و پنجاه قطعه  است . 


______________________________________________________________________

۱ . توبۀ نَصوح[= توبه النصوح] که در سورۀ تحریم آئۀ ۸ به صورت ((تَوبَةً نَّصُوحاً )) آمده است، یعنی توبۀ خالص . توبۀ صادقانه؛توبه ای که در آن تائی به هیچ وجه خیال بازگشت به کاریه گناه پیشین را ندارد. 

۲ . از مطاوی منابع مربوز به تاریخ دوران حکومت آل کُرَد در هرات چنین بر می آید که عشق و علاق به ادب و هنر از صفات ممتازۀ همۀ ملوک کُرَت بوده و هر یک از پادشاهان کُرَت شاعری نامدار  نویسنده ای زبردست و خوشنویسی ماهر بوده اند .(( مونس الاحرار )) بدر جاجرمی می و (( زبدة التواریخ ))  حافظ ابرو از جمله منابعی است که در این مورد گفتنی ها دارند. حافظ ابرو در وصف ادب دوستی ملک غیاث الدّین و مجالسی ادبی او می نویسد ­(( و مجلس دائم به انشید اشعر آبدار  و نکات چون درٌ شاهوار و نوشانوش ساقی و بریق چهرۀ ترکان ابلاقی بود.)) همو در این باب می نویسد : (( شهر ار محاصره کرده اند و به استعداد حصار گرفتن مشغول گشته و نردبان و خَرَک و عرّداره و منجنیق ترتیب می دهند، هنوز به طرح عمارات و ضبط کبوترخانه و تربیت آلات مجلس  انواع سازهای موسیقی و امثال آن مشفول بود.­)) زبرة التواریه با یسنقری ، ربع چهارم از تاریخ عمومی حافظ ابرو، نسخۀ خطٌی کتابخانه ملّی ملک، به نقل از حاشیۀ محمّد کاظم اما بر روضات احجنٌات اسفزاری ، ج ۲ ، ص ۳۸.