ذکر هفتاد و سوّم
در صفت خرابی شهر هرات
چون شهور سنۀ تسع و ثمانین و ستّمائه[=۶۸۹] درآمد، روای چنین گفت که درین سال در هرات از مردم صد نفر بیش بنود و در محلّتی که صد کدخدای نامدار وطن داشتن دو تن و یا پنج تن بیش بنود و در محلّتی نبودند، و ازغلٌه و اقمشه در نهانخانه ها و جاهها چندانی مانده بود که [کسی]* را [۳۸۳] غایت و نهایت در تصوّر نیامدی و چون شب درآ»دی هیچ آفریده را زهره و دل آن بند که به میان شهر گذر توانسنی کرد؛چه، شهر از خرابی ودهشت چون وادی[ی] بود که در فراز و نشیب او غولان بیابانی مأوی مَثوی ساخته بودند و یا جو بیشه ای که از یمین و یسار و شیران آشفته و فیلانِ مستِ زنجیر گسل ر غرینش ۲ واوا آمده.
شعر[سلیمان]
تَوَطَّن فَیها اللَیتُ وَاللَیثُ خادِرُ تَجتَِبَ مِنهَا الٌذِیبُ وَالذِیبُ قادِرُ
وطن گرفت در روی شیر وشیر ملازم بیشه بود
به یک سو شد ازو گرگ وگرگ توانا بود
و هژبر گرده در شب تنهادر شهر طواف کردی وحشت وبدگمان چنان بروی مستولی شدی که پنداشتی که حالی در چنگال هلاک و پنجۀ تلف گرفتار خواهد شد.
یک سال پیوسته شهر هرات برین نَسَق – که به ذکر پیوست – از مردم خالی بود . طرق اطراف ناایمن و مخوف و خلق متوطّن در قلعه ها و حصار ها، و احوال عساکر خراسان بواسطۀ خلاف امیر نوروز در تزلزل و کار ضبط ممالک پادشاه وقت نامنظم، و نوایر فتن و بریشانی در التهاب و بحر جور و تعّدی در تموّج، و صور امن و امان و
______________________________________________________________________
۱ . اصل: هفتاد و یکٌم.
۲ . غرین، این لفظ در صفت شیر واقع می شود ، پس این لفظ راب خ غین معجمع خواندن وبه معنی شورکننده فهمیدن ، محض خطاست، صحیح به عین مهله است به معنی بیشه و صحرا که در آن شیر ماند دهخدا
۴۰۸ تاریخ هرات
راحت و فراغ در حجب، و حوادث و وقایع مجدّده متواری . و سه سال پیوسته که شهور سنۀ تسعین و ستّمائه [۶۹۲] است هرات بواسطۀ خراجی حادثه و داهیه ای ظاهر نگشت که تاریخ او به کتابت پیوستی .