ذکر یازدهم

از کتاب: تاریخنامۀ هرات

                                         درحکایت قنقلیان و 

                                  قتل ایشان در مسجد جامع هرات 

چین شنودم از راویان معتبر با خبر و از ناقلان بادها و ذکا که چون به حکم یرلیغ چنگیز خان ، جور ماغون از آب آمویه عبره۱کرد و در اماکن و مساکن خراسان و عراق بلاد و قلاع و حصونی را که از قلع و از استیصال و قتل و نهب لشکر شاهزاده تولی خان ایمین مانده بود، اکثر را به مراعات و تلطّف مسخر کرد و باقی را به حرب و ضرب و قهر و قسر و دربندان و زخم احجار مجانیق مستأصل و قهمور گردانید . در این وقت از لشکر سلطان جلال الدّین طایفه ای که ایستان را قنقلیان ۲ گفتندی ، قُرب ده هزار تن در جبال طوس و نیشابور مانده بودند و بر سر ایشان به حکم سلطان جلال الدّین دو تن را یکی قراجه نام و دیگری یغان سنقور ۳ حکم امارت و ریاست بود [ ۹۲] و این هر دو نامبرده با آن ده هزار مرد قنقلی در راه ایلچیان شاهزاده گان چنگیز خان را می گرفتند  و به تقل می آوردند[ند].

و چون جورماغون به کار محاصرۀ قلاع و بقاع مشغول بود ، به دفع قراجه و یغان سنقور قیام نمی توانست نمود و قنقلیان دلیرتر می شدند . امیر جنتمور ۴ نام به مدد جورماغون آمده بود . جورماغون  اورا به طلب قنقلیان فرستاد .و سه کُرّت جنتمور لشکر کشید و بر قنقلیان ظفر نیافت ؛ چه، قنقلیان در جایگاه های استوار و بنا های استوار و محکم قرار گرفته بود [ند] و فرار به قِلال جبال برده . بعد از چند ماه خبر تمرّد و تَغَلُبُ قنقلیان و مشوّشیاهل خراسان و ظهور فِتَن رُنُود و اوباش به پادشاه قاآن بزرگ رسید . در غضب رفت . بعد از چندگاه که با وزراء و ارباب تدابیر مشورت کرد ، فرمان فرمود که از امرای نامدار جنگی یکی را نامزد گردانید تا برود و قنقلیان را متفرّق گرداند.


۱. :‌عبوه.                          ۲. زمچی : قیقلیان ، جهان گشا: قنقلیان .

۳. زمچی :‌ تغان سبقور ، تعان سیفور ؛ اصل: بغان سنقور ، یغان سنقور ؛ جهان گشا : طغان سنقر. 

۴. زمچی :‌امیر خیمور ِ جهان گشا : جنتیمور . 

امرا و وزرا طاهر بهادر۱ را که در حدود بادغیس بود، تعیین  کردند۲ که برود و قراغه و یغان سنقور را گردن بسته به درگاه پادشاه فرستد ودر دیار خراسان از گروه  طغیان و طایفۀ دزدان دیّار نگذارد و آب بر منازل و مساکن خراسانیان بندد، چنانک از اثر و طَلَل نماند. طاهر بهادر  به حکم قاآن،

                                                    شعر [ نوکی] 

باسپاهی همه چو[ن] شیرژیان سرکش و تند                    با گروهی همه چون فیل دمان پُر دل ومست

از بادغیس بر نشست. چون به جدود سرخس رسید ، خبر یافت که قراجهو يغان نسقور بگریختند. وسبب هزیمت ایشان آن بود که با جنتمور [۹۳] امیری کلبات ۳نام از خوارزم آمده بود . چون جمتمور سه نوبت طلب قنقلیان لشکر کشید و ایشان ار به نتوانست آورد ، کلبات را با ده هزار مرد به حرب ایشان فرستاد . کلبات  چون شیر آشفته و فیل مست روی به سوی قنقلیان آورد . در حدود سبزوار با قراجه ویغان سنقور مقابل شد. بعد از آن که سه روز حرب کرده و دو هزار مرد از سپاه او به قتل رسید ، بر قنقلیان ظفر یافت . قراجه به طرف سجستان ۴ رفت ویغان سنقور به طررف قُهستان ، و سه هزار تن از لشکریان ایشان پناه به شهر هرات آورندو کلبات چهار هزار سوار متعاقب بفرستاد . چون به شهر هرات رسیدند ، قنقلیان به مسجد جامع در امدند و عیّاران پیش از آمدن قنقلیان به همراه به آزاب ۵ رفته بودند . آن چهار هزار سوار کلباتی سه روز 


۱.زمچی : طاهر بهادر ؛ جهانگشا : طایر بهادر .                 ۲. اصل : کردن . 

۳. اصل : کلیات ؛ زمچی : کلبات ، کلبلات ؛ ترجمۀ طبقات ناصری (اندکس ) : کلباد. 

۴. سجستان : معرّب « سکستان » یعنی سر زمین سکها که طایفه ای از اقوام آریائی بودند که در این سر زمین سکونت گزیده اند . نام قدیم این سرزمین « زرنگا» و «زرنگ» نامیده شده ، و بعد از حملۀ اعراب آن را تعریب کرده « زرنج » گفته اند و اکنون این سر زمین راسیستان می نامند که مخفّف کلمۀ سجستان است       یاقوت ، معجم البلدان ،ج ۳،ص ۴۱. 

۵.زمچی : آزابِ شاقلان . آزاب در دامن کوه « یحیی آباد » بر جانب شرقی و جنوب هرات است و از طرف دیگر متصل به غور می شود ، و باغستان بسیار دارد و به تخصیص درخت سیب و جوز و از همه نوع میوه .  و «شاقلان » سی چهل مزرعه دارد . «آزاب» هفت هشت دیه دارد .          جغرافیای حافظ ابرو.جنگ کردند و بسیاری از ایشان به قتل رسید، تا بر قنقلیان ظفر یافتند و همه را در مسجد جامع هرات بکشتند ، و روز دیگر مظفّر و کامیاب با غنیمت بی حساب و اسیرانِ چون ماه و آفتاب مراجعت نمود . 

القصّه، از شهور سنۀ تسع عشر و ستمائه ۱ [=۶۱۹] تا شهور سنۀ اربع و ثلثین و ستمائه[=۶۳۴] شهر هرات خراب بود، چنانک در این پانزده سال غیر عیّار چند که گاهی در هرات بودند و گاهی در کوهپایه ها ،هیچ آفریده ای دیگر نبود . بعد از این ، بعون الله المنّان و یُمن ترتیب ملک ملوک خراسان ، سلطان الحاج و الزایرین ، ظلّ الله فی الارضین، غیاث الحق والدّین ، خَلَّدَ اللهُ مُلْکَهُ، سال تواریخ را بر ترتیب در قلم آرم وآنچه از تواریخ ملوک و امرائی که به هرات رسیده اند و در هرات بوده ، بنویسم ان شاء الله تعالی. [ ۹۴]

۱. زمچی: تسع و ستمایه.