رفتن عبدالعزیز سوی بست و کابل
به راه بیابان برفت، زبیل(۴) لشگری از ترکان فراهم کرده بود، حربی صعب بکردند چنان که مسلمانان فرو ماندند و خواستند که بگریزند از قوت دشمنان و شوکت ایشان، عمر بن شان العاری(۵) مردی مرد [و] معروف بود با عبدالعزیز یکجا بود، حمله کرد و زنبیل هزیمت شد، و بکشت(۶) از ترکان بسیار و هزیمت کردند، و مسلمانان بسیار غنایم یافتند و بردگان بسیار و اسب و سلیح، و کار کابل و زابل او را مستقیم گشت و مظفر به سیستان باز آمد، و مردی بود عالم و اهل علم را دوست داشتی، پس روزی رستم بن مهر هرمزد المجوسی پیش او اندر شد و بنشست و متکلم سیستان او بوده بود، گفت: دهاقین را سخنان حکمت باشد ما را از آن چیزی بگوی، گفت: نادان(٧) مردمان اوی است که دوستی بر ویِ افتعال(٨) دارد بی حقیقت، و پرستش یزدان چشم دیدی(٩) راکند، و دوستی با زنان به درشتی جوید، و منفعتِ خویش به آزارِ مردم جوید، و خواهد که ادب آموزد به آسانی. گفت:.نیز گوی. باز دهقان گفت: آب جوی خوش بود تا به دریا رسد، وخاندان به سلامت باشد هرچند فرزند نزاید، و دوستی میان دو تن به اصلاح باشد چند بد گوی در میانه نشود، و دانا همیشه قوی بُوَد چند هوا برو غالب نگردد، [و] کار پادشاهی و پادشا همیشه مستقیم باشد چند وزیران به صلاح باشند.
___________________
۱ و ٢. ص: قباع، به ضم القاف و بعده باء. ٣. در اصل: نسبت. ۴. کذا...والمعروف (رتبیل ) و به زعم حقیر (زنبیل) رجوع شود به حاشیهٔ ۴ ص ۵۶ و در دو سطر بعد هم ضبط اصل متن (زنبیل) است. ۵. کذا...و در فتوح بلاذری در همین جنگ می گوید: ((با رتبیل حرب کردند و رتبیل به دست ابوعفواء عمیر المازنی کشته شد)) (فتوح ص۴۰۵). ۶. در فتوح البلدان و کامل قتل رتبیل درین جنگ تصریح دارد ولی درین تاریخ ذکری از آن نشده است. ٧. ظ: نادان تر- ترین؟ ٨. یعنی از روی ساختگی. ٩. چشم دیدی، ظاهراً به معنی ریاء باشد.
وهم به سیستان بود، تا مروان بن الحکم فرمان یافت اندرماه رمضان سنهٔ خمس و ستین، وشست و دوساله بود، ولایت او ده ماه بود کم سه روز،نماز بروی پسر اوکرد عبدالملک بن مروان، و عبدالملک را ولی عهد کرده بود و او را به دمشق به گور کردند، و اهل شام عبدالملک را بیعت کردند.