نشستن ابوالعباس عبدالله المأمون به خلافت
و[او] پسرهرون الرشید بود،هم اندرین روز که محمد کشته شد. و هم اندرین روز ابوالسَّرایا به کوفه بیرون آمد،بیعت کردابن طباطبا را ونام وی محمّد بن ابراهیم [بن] محمّد(۶) اسمعیل بن ابراهیم بن الحسن بن الحسین بن علی بن ابی طالب، و همه حجاز و یمن اندر آن بیعت شدند، و ابن طباطبا اندر گذشت روز پنج شنبه سه روز گذشته از رجب سنه تسع و تسعین و مائه. وابوالسَّرایا را به کوفه هم اندرین سال بکشتند، واندرین سال مردی برخاست به بُست و بیرون آمد و غوغا بسیار با او، نام وی حرب بن عبیده از خواش سیستان بود و اشعث بن محمد بن الأشعث به حرب او بیرون آمد و حرب به هزیمت برفت و اشعث از پس او برفت، باز حرب بازگشت و حربی صعب کردند و اشعث هزیمت کرد، و حرب بسیار مردم از آن اوبکشت و بنه ومال و ستور اوبگرفت وبدان قوی گشت، واشعث بیامد به حصار بست اندر
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱. ظاهراً عور، مراد ابوالطیب طاهر بن حسین بن مصعب بن زریق بن ماهان- و به قولی زریق بن اسعد بن دادویه- و به قول دیگر اسعد بن زادان- و به قولی مصعب بن طلحة بن زریق ملقب به ذوالیمینین است از مردم پوشنج و از موالی است و جد او زریق مولی طلحة الطلحات الخزاعی بوده. عمرو بن بانه شاعر در هجو او گفته است:
با ذالیمینین و عین واحده نقصان عین و یمین زایده
و طاهر در ۱۵٨ متولد و در ٢۰٧ در مرو فرمان یافت و آل طاهر فرزندان اویند. ٢. کذا...و معروف (زریق) ٣. رجوع به حاشیه (۱) شود. ۴. کذا... و شاید (و آن). ۵. در اصل: بست. ۶. کذا... و محمد زاید است- و هو ابو عبدالله محمد بن ابراهیم بن اسمعیل بن ابراهیم بن الحسن بن الحسین بن علی (۴). و هوالذی یعرف به ابن طباطبا. و کامل ظهور او را در ۱٩٩ آورده (ج ۶ ص ۱۰٢).
شد و حرب بیامد و او را از حصار بیرون آورد و بند برنهاد، و حرب دعوی کرد که من حربِ حمزه الخارجی را برخاسته ام که این سپاه عرب با او همی بس نیایند(۱)، پس خبر به نزدیک محمّد بن الأشعث برسید، المثنی بن سلم الباهلی را به بُست فرستاد با سپاهی بزرگ، چون به بست برسید حرب اورا اندر بُست نگذاشت(٢)، وبه سیستان حمدونه(٣) بن الأشعث بن الحارث بن مجاشع العجلی برخاست و غوغا برو جمع شد، و محمّد بن الأشعث خود و خدم و غلامان خویش با او حرب کردند، محمد اشعث هزیمت شد و به سرای مردمان فرود آمد. وحرب بن عبیده از بست بیامد و بر حمدوی(۴) حرب کرد و حمدوی به هزیمت برفت، و محمّد اشعث نیز برفت، و حرب بن عبیده مال و ستور ایشان هردو بگرفت، و این اندر آخر سنهٔ تسع و تسعین و مائه بود. و عمرو بن عمارة الفقیه که مذهب سفیان(۵) به سیستان آورد هم اندرین سال فرمان یافت، و مسجد او به در فارس معروف است، و اندرین سال به سیستان زلزله آمد. باز مأمون، لیث بن فضل را که او را ابن ترسّل گفتندی سیستان
۱. بس نیایند- یعنی کافی نباشند. ٢. در اصل (بگذاشت) و صحیح (نگذاشت) است یعنی راه نداد و نگذاشت بر وی غالب آید و (بگذاشت) در اینجا معنی ندارد. ٣. کذا و باید حمدویه باشد با یاء، چه بعد این شخص را حمدوی به تخفیف یاء ذکر کرده است. ۴. حمدویه و حمدوی هر دو صحیح است، زیرا در زبان پارسی بعضی اسامی مصغر واو و یا و هائی خفیف در آخر داشته مانند (شیرویه) و (برزویه) که گاه با الحاق (هاء) و گاه بدون (هاء) نوشته می شده مانند شیروی و برزوی- و گاه نیز بدون یاء همچون شهرو- برزو می نوشته اند و عربان این نام ها را با هاء ملفوظ و فتح واو و سکون یاء ماقبل آن نوشته و خوانده اند مانند (سیبوَیه) و (بوَیه) و ( نفطویه) و غیره در حالی که فارسیان به سکون واو و فتحة خفیف یاء تلفظ کرده و هاء آخر را به لفظ نمی آورده اند و چون این هاء به لفظ در نمی آمده است احیاناً آن را از قلم هم می انداخته اند، و برخی اوقات یاء را ساکن خوانده و یا حذف می کرده اند، فردوسی در داستان پادشاهی شیرویه جز یکی دو مورد که شیرویه با حرکت یاء ساخته باقی را شیروی به تخفیف درآورده از آن جمله گوید:
یکایک بدادند بیغام شاه به شیروی بی مغزبی دستگاه
دیگر:
بترسید شیروی و ترسنده بود که درچنگشان چون یکی بنده بود
و نیز در فرستادن نوشیروان برزویه طبیب را به هند و آوردن کتاب کلیله وی را برزوی خواند:
پزشک سراینده برزوی بود به پیری رسیده سخنگوی بود
و حمدویه و حمدوی نیز از این قبیل است که در این کتاب گاه حمدویه و گاه حمدوی نوشته است. ۵. دو سفیان از ائمهٔ حدیث و علما بوده اند یکی سفیان ثوری و هو ابوعبدالله بن سعید بن مسروق الثوری الکوفی منسوب الی ثور بن عبد مناة (٩٧- ۱۶۱). دیگر: سفیان بن عبینه و هو ابو محمد بن عیینه بن ابی عمران میمون الهلالی مولی امرأة من بنی هلال-المکی (۱۰٧-۱٩٨) و فیات الاعیان ج اول ص ٢٩۶-٢٩٨. و این هر دو سفیان از ائمهٔ حدیث و علما اند- ولی سفیان ثوری از مجتهدین و دارای پیروان زیاد بوده، و یکی از پیروان او شیخ ابوالقاسم جنید بغدادی است، و ظاهراً سفیان متن مراد سفیان ثوری باشد.
داد، و او والی قهستان بود برادر خویش را احمد بن الفضل اینجا فرستاد.