یادداشت مترجم
با انکه از اوایل سدۀ نوزدهم میلادی که این کتاب تألیف و منتشر شده تا کنون آثار متعددی در زمینۀ افغان شناسی انتشار یافته است, کتاب الفنستون همچنان در صدر مأخذ و مراجع پژوهشهای دائرة المعارفی و مردم شناسی قرار دارد. شاید این به دلیل احساس مسؤولیت مؤلف در برابر وظیفۀ خطیری بوده است که از طرف حکومت هند انگلیسی به او سپرده شده است. تألیف کتاب در زمانی صورت گرفته است که امپراتوری استعماری بریتانیا از نفوذ فرانسه در منطقه و روابط دوستانۀ آن با ایران سخت در هراس بوده و از احتمال پیشرویهای امپراتوری روس احساس خطر می کرده است. از سویی هنوز خاطر حملات مکرر احمدشاه دُرانی بر هند و یاد جنگ پانی پت و فتح دهلی به دست او و لشکر کشیهای شاه زمان هنوز در یادها باقی بوده و امپراتوری بریتانیا از تصور کابوس احتمال نیرو گرفتن مجدد درانیان یا ائتلاف آنان با دشمنان آن امپراتوری نگران بوده است. این است که امپراتوری بریتانیا در مرحلۀ اول و به ظاهر – چنانکه درر مقدمۀ مؤلف خواهیم دید- در جست و جوی تأمین روابط دوستانه و اتحاد با « امپراتوری» درانی . پادشاه کابل بوده است . الفنستون خود در مقدمه می نویسد که شاه کابل را خود بزرگ بین و جاه طلب می پنداشتیم و به همین دلیل سعی کردیم هیأتی را که به سفارت دربار پادشاه کابل می فرستیم از شکوه و جلال خاصی بر خوردار باشد (تفصیل این موضوع در مقدمۀ متن آمده است ). هیأت سفارت بریتانیا به ریاست مولف این کتاب به سال 1808 مأموریت خویش را انجام داد. الفنستون شکوه و دبدبۀ دربار شاه شجاع را دیده پی به تزلزل و آسیب پذیری آن سلطنت نیز برده بود و چون باز گشت حرم و خاندان شاه شکست خورده نیز به دنبال او روان بودند. در کنار مأموریت گذاری سفارت و عقد قرار داد با دربار کابل, الفنستون دست به یک سلسله مطالعات و تحقیقات زد که مجموعۀ انها را در کتاب حاضر ملاحظه می فرمایید. هدف ازاین مطالعات فراهم آوردن شناسنامه ای از همه قبایل افغان با بیان خصوصیتهای فیزیکی و اخلاقی آنان بوده است . این دیپلمات ژرف نگر و محقق انگلیسی با حوصله و بردباری و با استفاده از امکانات فراوانی که دولت بریتانیا در اختیار او گذاشته بود ایت وظیفه را به نحو احسن – البته با استثنا آتی درپایان این مقاله به آن اشاره خواهیم کرد به انجام رسانید به همین دلیل با وجود گذشت تقریبا دو قرن هنوز این کتاب یکی از مأخذ مهم افغان شناسی است. البته خوانندۀ گرامی هنگام قراءت این کتاب و استفادۀ تحقیقی از آن حتما چند نکته را در نظر خواهد داشت . – پس از تألیف این کتاب دگرگونهای مهم و مکرر در جغرافیای سیاسی و مرزهای افغانستان و منطقه پدید امده و حتی کشورهایی که در روزگار الفنستون نامی از آنها نبوده است ظهور کرده است. پس باید به این نکته توجه داشت که د رشرح حدود و ثعور ولایات و تقسیمات سیاسی مؤلف مناطق افغان نشین را مد نظر دارد و گزارش او بر اساس گسترگی قلمرو دُرانی است. در قلمرو درانی هم وی به مناطق شمال و غرب افغانستان امروز کم پرداخته است و چنانکه خود در تحقیقات روشن ساخته , سعی داشته است به گزارش تفصیلی احوال و اوضاع مردمان ساکن در محدودۀ سلسله کوههای هندوکش و رود سند بپرازد البته گزارشی هم از افغانان هند دارد. –چون هدف مؤلف پرداختن بیشتر به خصوصیتهای قبایل پشتون بوده است که خود با نام افغانس از آنان یاد میکند, به دیگر اقوام و قبایل توجهی اندک داشته است ؛ مثلا در حالی که او تألیفش را در پنج کتاب- هر کتاب در چند فصل (گاهی 12 فصل) تقسیم بندی کرده در مورد احوال و سرزمین قبایل اّزبک ؛ایماق هزاره و تاجک به یک دو فصل اکتفا نموده است که این تقریبا پنج درصد کل کتاب را تشکیل می دهد. برخی در برابر نام افغان که در متون انگلیسی می آید نام «پشتون» را می آورند ؛ اما چون در این کتاب هم پشتون و هم افغان ذکر شده و پتان را نیز در مورد افغانان هند- آورده است ما نامها بر اساس متن انگلیسی ذکر کردیم؛ یعنی هر جا که پشتون بوده در ترجمه هم پشتون و هر جاکه افغان بوده افغان نوشتیم. – مؤلف برای نامهای فارسی ,ایرانی . پارسیون از یک کلمه (پرشیان) استفاده کرده است ولی ما در ترجمه هر یک را به اقتضای محل و منطق به جای خویش به کار برده ایم؛ یعنی چون سخن از زبان است فارسی و چون بحث از ایران است ایرانی و چون موضوع فارسی زبانان غیر پشتون افغانستان است ,فارسیون ( یا پارسیوان) اورده ایم که این نام را مؤلف نیز بارها به کار برده است. –نیز در کاربرد نامها باید توجه داشت که مقصود نویسنده از کابل , قلمرو و پادشاه کابل است . و خود تصریح میکند که افغانان کشور خویش را خراسان و خود را خراسانی می خوانند و می نویسد که خان بهاولپور ( که اکنون در پاکستان واقع است ) خود را نخستین رعیت خراسانی می داند که الفنستون دیده است. الفنستون کاربرد نام خراسان را برای افغانستان مناسب نمی داند و معتقد است که نم « افغانستان » را ایرانیان بر این سر زمین نهاده است و او هم طرفادار تعمیم و کاربُرد همین نام است ( تفصیل درمتن ملاحظه خواهید فرمود.) اما در مورد کابرد کابل مقصودش کشور و قلمرو است نه شهر وولایت ؛ چناکه نام کتابش هم در اصل گزارش سلطنت کابل است ؛ در حالی که خودش به کابل نرفته و آن شهر را ندیده و شاه را در پایتخت زمستانی اش- پشاور- ملاقات کرده است. کلمه های مُلا , امام ؛ قاضی ومحتسب ترجمه نشده , بلکه در متن انگلیسی هم با همین تلفظ امده اند نیز کلمات و عباراتی که بین گیومه آمده اند در انگلیسی هم با همان تلفظ با حروف انگلیسی به کار برده شده اند. هنگام داوری در مورد پاره ای از مطالب معدود و قلیل خوانندل محترم این واقعیت را در نظرخواهد داشت که کتاب توسط چه شخصیتی و برای چه مقاصدی و در چه زمانی نوشته شده است همین گونه در مورد داوری نویسنده در بد و خوب گفتن شخصیتها و صفات آن که مذموم و موصوف بودن انان بر حسب منافع نویسنده و یاران اوست. از جملۀ این مطالب پیچیدن بسیار موذیانل نویسنده به مسائل و تفاوتهای مذهبی است؛ به گونۀ مثال هنگام یاد کرد مذاهب مردم کابل, اعتراف میکند که این مردم باهم دوستانه و برادرانه زندگی میکند و اختلافی ندارند؛ در عین حال می گوید : نکته هایی وجود دارد که می توان با استفاده از انها آتشی بس دیرپا برافروخت . همین است که می بینم شش سال بعد از ماموریت سفارت الفنستون جنگ خانمان براندازه مذهبی کابل و مردمام ان را به تباهی و ویرانی و سلطنت شاه محمود را به نابودی می کشاند. شرح این ماجرا در پیوست نخست آمده است . همین گونه مطالب مربوط به ایرانیان ؛ الفنستون سخت ایرانی ستیز است و آگاهانه می خواهد بذر ایران ستیزی را در میان مردمان مناطق همجوار بیفشاند و آبیاری و تقویت کند علت این نکته هم معلوم است هنگام هنگام تألیف کتاب , ایران با فرانسه – رقیب و دشمن بریتانیان – دوست است و هنوز فتحعلی شاه قاجار فریفتۀ انگلیسها نشده و هنوز ماموریتهای سرجان مالکم و مهدیعلی خان ان اعلی حضرت را مفتون زر وزیور خویش نساخته اند این است . گاهی در مقام مقایسه هندیان را خوار می شمارد و با ایرانیان می ستیزد چون به این موارد در هر موضع در هامش صفحات اشاره شده است ,در اینجا بیشتر متعرض نمی شویم. –مؤلف را در این تحقیق با زبان فارسی کاری نیست . گرچه خود با مردمان منطقه به فارسی سخن می گوید و چون مخاطب او فارسی نداند از مترجم استفاده می کند و این مطلب را بارها یاد اور می شود؛ بازهم چون قصدی دارد , به آنچه نیازی نمی بیند نمی پردازد. حتی گاهی پاره ای از اشعار حافظ را پایین و درجل دوم می داند. –برخی از مطالب کتاب نیاز به توضیح و حاشیه نویسی داشته است . پاره ای از این حواشی را مؤلف نگاشته که بدون قلاب است ؛ اما ان حواشی که داخل قلاب نگاشته شده توضیحات و تنبیهات ناشر یا مترجم است . –بر صحت نگارش نامهای قبایل , اشخاص و اماکن تا حدود بسیارزیادی می توان باور داشت؛ زیرا مترجم بسیاری از جاهای یاد شده در این کتاب را دیده است و تقریبا با همۀ قبایل آشنا است . البته استثنا آتی هم وجود دارد ؛ از آن جمله است تلفظ قبیلۀ « گوگیانی» که ما بیشتر با صورت خوگیانی آشنا هستیم یا جایی به نام « سیرافزا» در قندهار که مترجم نتوانست صورت صحیح و یقینی آن را دریابد. صورت انگلیسی موجود در متن مؤلف را در برابر نامها محض رعایت امانت و برای آن آورده ایم تا خواننده و پژوهشگر گرامی بر چگونگی صورت موجود در متن واقف باشند و گرنه چنانکه ملاحظه خواهید فرمودکتابت بسیاری از این نامها از صورت صحیح آوانگاری خیلی دور است. برخی ازنامها به دو یا چند صورت تلفظ می شوند که همه صحیح اند؛ مثلا غلزی؛ غلزایی , غلجی و غلجایی که همه نام یک قبیله است ؛ همانگونه الکوزی و الیکوزی و الیکوزایی ؛ یا فراسیون و پارسیون ؛ ایماق و اویماق؛ تایمنی و تیمنی. –در مورد قبایل افغان هر گاه اصطلاح غربی و شرقی به کارر فته مقصود مؤلف قبایل ساکن در شرق و یاغرب منطقه بوده است. –قصد مؤلف از تاتارستان ماوراء النهر و شمال رود آمو است. در مورد زندگی الفنستون و کتاب حاضر پس از این , یاد داشتهای آقای آلفرد جاناتا را می خوانید که در مقدمۀ چاپ اتریش آمده است و برای آگاهی از محتویات متن, فهرست مفصل مطالب , تهیه شده و فهرست راهنما هم برای استفادۀ پژوهشگران گرامی در پایان کتاب می آید. در مورد ترجمۀ کتاب . هنگامی که مترجم در مرکز آکادمی علوم افغانستان خدمت می کرد, دریافت که کار ترجمۀ به زبان پشتو در آن آکادمی در دست گرفته شده است و این توقع می رفت که شخص یا گروهی به ترجمه فارسی آن نیز همت گمارد اما دشواری کار و دگر گونی اوضاع مانع از این کار شد در تهران نیز مترجم دریافت که این کتاب سخت مورد نیاز و مراجعۀ دائرة المعارف نویسان و پژهشگران افغان شناسی است , این بود که نسخه ای از آن را به بهای گزاف به دست آورد و مدت سه سال روزی یکی دو ساعت صرف ترجمه , باز نگری و تحقیق در این کار نمود. مدیریت محترم بنیاد پژهشهای اسلامی که ارجی خاص به آثار علمی و تحقیقی می نهند با علاقه مندی همت به نشر این کتاب نمودند و نام گذاری کتاب نیز با مشورت ناشر محترم صورت گرفته است. در پایان لازم است از یارانی که هر یک به نوعی در کار نشر این کتاب سهمی گرفته اند سپاسگزاری و یاد اوری شود : از جناب آقای محمد رضا مروارید معاونت دانشمند بنیاد در امور علمی و پژهشی که با بردباری و علاقه مندی زحمت مطالعه و ویرایش ترجمه را به عهده گرفتند از همکاران عزیز واحد نشر بنیاد به خصوص جناب آقای حسن عطایی که در مراحل مختلف طبع و نشر صرف مساعی نموده اند . از جانب آقای احمد پهلوان زاده که زحمت حروفچینی کامپیوتری ترجمه را به دوش گرفتند و از همۀ عزیزانی که با ترغیب مترجم و بیان ضرورت انجام این مطرح , زمینه پدید آمدن این اثر را به وجود آودند. مشهد مقدس- بنیاد پژهشهای اسلامی بهمن ماه 1375