آمدن سیف بن عثمان الطارابی و حضین بن محمد القوسی به سیستان
و حفص بن ترکه را بگرفتند وبند برنهادند و یاران او را بازداشتند وحبیب ابن ترکه صاحب شرطِ حفص بود وبه درطعام(۵) بود کس فرستادند و بیاوردند و بازداشتند و حفص را بسیار عذاب کردند تا کشته شد. باز علی بن عیسی، عبدالله بن العباس را- سپاه سالار خراسان را- اینجا فرستاد و اندر آمد غرّهٔ ربیع الاول سنهٔ سبع و ثمانین و مائه.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱. مراد حمزه آن است که ابداً مالیات ندهند و گویا معنی بیش در اینجا (دیگر) است و دو سطر بعد هم این معنی دیده می شود. ٢. کذا... و ظاهراً (حمل) به معنی خراج و مالیات جنسی از کالا و متاع و برده و غیره.
٣. صرف کرد یعنی عزل کرد- قبلاً هم این لغت استعمال شده است.
۴. در اصل (سفیان عثمان) بود.
۵. درطعام، یکی از دروازه های شهر زرنج بوده است. و محمد بن وصیف شاعر یعقوب گوید: در آکار تن او سر او باب طعام... اصطخری گوید: شهر بزرگ سیستان را زرنج نامند و زرنج را شارستانی است و ربضی و شارستان را حصنی و خندقی است و ربض را نیز باروئی است...شارستان زرنج را پنج دروازه است یکی در جدید دیگر در عتیق که از آن دو دروازه به سوی فارس بیرون شوند و به یکدیگر نزدیک اند و در سوم در کرکویه است که از آن به خراسان بیرون شوند چارم در نیشک است که از آن به بست روند و در پنجم به در طعام معروف است که از آن به روستاها بروند و معمورترین این دروازها همانا در طعام است و این درها همه از آهن است و ربض زرنج را سیزده در است از آن جمله باب مینا (میتا) به سوی فارس پس از آن باب جرجان سپس باب شیرک بعد از آن باب شتاراق (شتاراو) پس از آن باب شعیب پس نوخیک (نوخیرک) پس الکان [انکار-الکار-ظ: آکار چه در این کتاب (درآکارا) آمده چنان که در شعر محمد وصیف آمد. در آکارتن او سر او باب طعام ] پس باب نیشک. پس باب کرکویه. پس باب استریس و [و ظاهراً باید (اسپریس) باشد به معنی میدان اسب دوانی ] پس باب غنجره- پس باب بارستان سپس باب روذگران (رویکران)...(مسالک الممالک اصطخری چاپ لیدن صفحه ٢٣٩-٢۴۱).