فجار

از کتاب: تاریخ یعقوبی ۱/۲
02 March 0800

 رسول خدا هفده ساله و بقولی  بیست ساله بود که در فجار حاضر شد و سبب فجار یعنی همان جنگی که میان کنانه و قیس بود آن شد که مردی از بنی ضمره بنام «براض م بن قیس » که در مکه در پناه حرب بن امیه می زیست بر مردی  از هذیل بنام « حارث» تاخت و اورا کشت پس حرب بن امیه اورا از جوار خود راند و او با نعمان در هر سال چند شتر جامه و مشک را برای بازرگانی ببازار عکاظ می فرستاد و کسی از عرب بآن کار نمی گرفت تا انکه نعمان برادر بلعاء بن قیس را کشت و بلعاء پس از ان بر کالا و مشکهای نعمان می تاخت پس چون عروه و براض نزد او فراهم آمدند گفت ک شتران مرا که در پناه خود می گیرد؟ براض گفت : من و عروه گفت من هم ازاو کم نیستم و میان اندو نزاعی در گرفت پس چون بیرون رفتند و عروه رو براه نهاد تا باز گردد براض سر راه بر او گرفت و اورا کشت و شتران و کالای نعمان را که همراه داشت گرفت پس قبیلۀ قیس بر قبیلۀ براض فراهم آمدند و کنانه بقریش پناهنده شدند و قریش کنانه را یاری دادند و همراه انان بچنگ بر خواستند پس در ماه رجب که نزد انان  ماهه محرم بود و در ان خونریزی نمی شد , جنگیدند و بدینجهت « فجار م نامیده شد چه در ماه حرام , فجوری ( گناهی بزرگ ) مر تکب شدند.                                                                                           در این جنگ هر طایفه ای از قریش سروری داشت و سروری بنی هاشم  با زبیر بن عبدالمطلب بود ورایت شده است که ابوطالب جلو گیر شد که حتی یکفنر از بنی هاشم  در آن شرکت نماید و گفت ک این کارستمو بیداد ودوری زا نزدیکان و حلال شمردن ماه حرام است و من و کسی از بستگانم در ان شرکت نمی کنیم پس زبیر بن عبدالمطلب را بزور بردند . و عبدالله بن جدعان تیمی و حرب بن امیه گفتند ک در کاری که بینی هاشم نباشند , حاضر نخواهیم شد پس زبیر شرکت کرد و بقولی  ابوط الب در روز ( های فجار ) حاضر می شد و رسول خدا را بهمراه داشت و هر گاه می بود کنانه قیس را شکست   می داد و برکت را از حضور او می دانستند پس گفتند : ای فرزند خوراک دهندۀ پرندگان و آب دهندۀ حاجیان ما را تنها مگذارکه با بودنت پیروی و غلبه را ما است . فرمود : دست از ستم و بیداد و حق ناشناسی و بتهان زدن برادارید تا من هم از شما جدا نباشم . گفتند : انچه را برفمایی انجام دهیم . پس پیوسته حاضر می شد تا خدا انان را پیروز کرد . و از رسول خدا روایت شده که گفت : شهدت الفجار مع عمی ابی طالب و انا غلام , « پسری بودم که با عموی خود ابوطالب در حرب الفجار حاضر شدم» و بروایت بعضی بیست ساله بود که در فجار حاضر شد و ابو براء ملاعب الاسنه را با نیزه ای از اسبش در انداخت و پیروزی از ناحیۀ او رسید . [ این بود روایتهایی که ما همه را فراهم اوردیم ] و حرب بن امیة بن عبد شمس یکماه  پس از ( فجار) در شام در گذشت.