ایام احمد معتمد علی الله

از کتاب: تاریخ یعقوبی ۱/۲

بیعت با احمد معتمد علی الله پسر جعفر متوکل در روز سه شنبه چهارده شب مانده از رجب سا 256 در همان روزی که مهتدی کشته شد و از ماههای عجم در حریزان بانجام رسید و خورشید آن روز در 27 درجه و18 دقیقۀ قوس در حال رجوع و مریخ در 3 درجه و 40 دقیقۀ اسد و زهره در  درجه و 44 دقیقه اسد و عطارد در 9 درجه و 33 دقیقۀ جوزا.

معتمد عبیدالله بن یحیی بن خاقان ن خاقان را وزیر خویش گردانید و کار های خود در عهدۀ وی نهاد و فرمان بیعت را باطراف نوشت پس در خراسان محمد بن طاهر ابن عبدالله بن طاهر و در بلوک فرات مالک بن طوق تغلبی و در دیار مضر و دیار ربیعه و استان قنسرین ابو الساج بن دیو داد اسر وشنی و در مصر احمد بن طولون ترک بیعت کردند و در فلسطین عیسی بن شیخ بن شلبل ربعی از بیعت امتناع ورزید پس مردی از ترکان را که باو اما جور گفته می شد با هفتصد نفر ترک بر سر وی فرستاد و اما جور به دمشق آمد و عیسی بن شیخ از فلسطین بسوی او پیش تاخت تا در دروازۀ دمشق فرود آمد و آن را محاصره کرد و چون کار محاصرۀ دمشق بسختی کشید اما جورو یارانش از شهر بیرون آمدند و پسری از عیسی بن شیخ بنام منصور و جانشینی از وی بنام ظفر بن یمان معروف به ابو الصهبا در تعقیب وی رفتند پس اما جور و یارانش بر آندو حمله بردند و منصور بن عیسی بن شیخ کشته شد و معروف به ابو الصهبا اسیر گردید و آنگاه گردن زده و بدار آویخته شد و عیسی بن شیخ به رمله باز گشت. 

و در همین سال کار یاغی معروف به ابو عبدالرحمان عمری آغاز شد و برای جنگ با یاران خلیفه سر بلند کرد و با شعبة بن حرکان ملازم احمد بن طولون روبرو شد و در اسوان با وی جنگید. 

و در همین سال دشمنی و نزاعی در فلسطین میان لخم و جذام روی داد و جنگی کردند که هر دو گروه را صدمه زد. 

و در همین سال فضل بن عباس بن حسن بن اسماعیل بن عباس بن محمد با مردم حج گزارد و احمد بن مدبر در محرم سال 258 بقصد شامات از فسطاط بیرون آمد و کار شامات را انجام داد و آهنگ شهر دمباط کرد و مشاغل خراج را بعهده گرفت. 

و در همین سال محمد مولد ترک داخل بصره شد و مدعی انتساب بآل ابیطالب و یارانش را از بصره بیرون کرد و جماعتی باز گشتند لیکن خانه ای برای سکونت نیافتند.

و در همین سال سپاه برقه بر محمد بن هرثمۀ بن اعین عامل معونه تاختند و او را از برقه بیرون کردند. 

فا... روی بسوی فسطاط

و در همین سال احمد بن طولون طالبیان را از مصر مدینه بیرون راند و کسی همراهشان فرستاد تا انان را بر ساند و بیرون رفتنشان در جمادی الاخره بود و مردی از اولاد عباس بن علی تخلف ورزید و خواست بمغرب روی نهد که احمد ابن طولون او را گرفت و صد و پنجاه تازیانه زد و او را در فسطاط گرداند. 

و در همین سال احمد بن طولون طالبیان را از مصر به مدینه بیرون راند و کسی همراهشان فرستاد تا آنان را برساند و بیرون رفتنشان در جمادی الاخره بود و مردی از اولاد عباس بن علی تخلف ورزید و خواست بمغرب روی نهد که احمد ابن طولون او را گرفت و صدو پنجا تازیانه زد و او را در فسطاط گرداند. 

و در همین سال در عراق و با افتاد و بسیاری از مردم مردند و مرد از خانه اش بیرون می رفت و پیش از باز گشتن می مرد، و گفته می شود که در یک روز در بغداد دوازده هزار نفر مردند. و در همین سال ابو ایوب احمد بن محمد خواهر زادۀ وزیر عامل خراج مصر بر مسجد جامع مصر در آخر مسجد افزود.

 و در همین سال ابو احمد بن متوکل علی الله با سپاهی انبوه بسوی مدعی انتساب به آل ابی طالب که در بصره خروج کرده بود روی نهاد و لشکر و زاد و برگ و اسلحه در میان کشتیها جای داشت، پس کشتیها آتش گرفت و سوخت و ابو احمد ناچار منصرف شده باز گشت. 

و در این سال احمد بن طولون سپاهیان و مزدوران و مستمندان و غلامان و باقی مردم را گرفت تا با وی بیعت کنند که از همه مردم هر که را دشمن دارد دشمن بدارند و هر که را دوست دارد دوست بدارند و با هر که با وی بجنگد بجنگند. 

و در این سال محمد بن علی بن یحیی ارمنی به جنگ روم رفت و شنیف خادم غلام متوکل برای سربها رسید و در نهر لامس فراهم آمدند و اسیران را باز خریدند و مبادله کردند و برای رومیان صلح چهار ماه را شرط کردند و آن در ماه رمضان سال 258 بود. 

ودر همین سال یارجوج ترک در سامره کشته شد و برای احمد بن موفق بن متوکل با لقب  معتضد به ولیعهدی بیعت شد و کار های یارجوج  از مصر و جز آن در عهدۀ او قرار گرفت و بر منبرهای مصر برای وی دعا کردند. 

فضل بن عباس با مردم حج گزارد و بادیه نشینان به زلزله ها و بادها و تاریکی گرفتار آمدند از کسانی که پیرامون مدینه بودند از بنی سلیم و بنی هلال و جز آنان از طوائف  قیس و دیگر و دیگر مردم شهر، پس به مدینه و مکه گریختند و به قبر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و کعبه پناه می بردند و قمستی را از اثاث حاجیانی که راه را برایشان گرفته بودند حاضر کردند و گفته اند که از ایشان 

خلقی عظیم در بادیه بهلاکت رسیدند و آن در سال 259 بود. 

و در این سال آب نیل مصر چنان دگر گون شد که به زردی مایل می شد و چند روز بدین حال ماند سپس به حال اولش باز گشت.

و در همین سال ابو صحبه شقیر خادم و ابن مطهر صنعانی رئیس ( ادارۀ) برید مصر در گذشتند.