آمدن عزیز فوشنجی از دستِ(٢) سلطان مسعود به عمل سجستان

از کتاب: تاریخ سیستان
08 March 1485

 و اندر آمد شب چهارشنبه نیمهٔ محرّم سنهٔ اثنی و عشرین و اربعمائه و امارت و خطبه بكتقدی(٣) حاجب را دادند ، چون سنهٔ ثلث و عشرین اندر آمد ، خبر وفات امیرالمؤمنین آمد از بغداد - القادر بالله - و امیرالمؤمنين القائم بامرالله را خطبه کردند روز آدینه پانزدهم ماه رمضان سنهٔ ثلث و عشرین و اربعمائه و عزیز باز به سیستان آمد [ و] از پیش وی حاجب فضاء آمده بود . بوسعد جیمرتی ۔ و شورش عبّاران کمتر شده بود زانکه حاجب تنی چند بدو نیم کرد ، باز عزیز سرهنگان را باز گرفت و به تازیانه بزد و نقیبان را(٤) گردن بزد و دو نیمه کرد ، و کاری به سیاست فرو گرفت و مُصادَرها ستد بسیار از سرهنگان قصبه و بهتران روستا و ناصر کارش(٥) اندرین سال فرمان یافت ، و مال او از زن او بستد ، و او را باز داشت. و چون سنه خمس و عشرین و اربعمائه [ اندرآمد] بوالمظفر فوشنجه(٦) اینجا آمد ، و عزیز [ را] به فراه برُد(٧) ، وسیستان امیر بوالفضل را داد و عزیز [را] با خویشتن برد و بوسعد(۸) جیمرتی اینجا بود چون خبر شنید بگریخت ، و امير بوالفضل غّرهٔ رجب سنهٔ خمس وعشرین و اربعمائه بر عمل اندرا آمد به سیستان و کار فرو گرفت تا سنهٔ سبع و

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

۱. این روایت که امیر محمد قصد سیستان داشته است ، قدری خودمانی به نظر می رسد و تكبه گاه معلومی ندارد ، چه به اتفاق تواریخ وی به قصد حرب مسعود از غزنین حرکت کرد و معقول هم نیست که مسعود قصد نیشابور و خراسان کند و برادرش او را گذاشته به جنگ سینانیان برود . و هو اعلم .

٢. از دست سلطان یعنی از طرف سلطان .           ٣. بکتغدی ، باغین هم ضبط کرده اند .

۴. در اوایل کتاب گفته ایم که جماعت عباران به سیستان بوده اند و سرهنگان و مهتران داشته اند و اینجا نقیبان هم مربوط به تشکیلات عباران است . 

۵.  ظاهراً نام یکی از سرهنگان - یعنی رؤسای عیاران است .

۶. این فرشنجه ، به جای فوشنجی مکرر استعمال شده است .

۷. بزد هم خوانده می شود .                             ۸ .اصل : بوسعيد 



عشرین و اربعمائه، باز عمل، بوسعد جيمرتی را و بوسعد قهستانی را دادند به شرکت، و اینجا آمدند.