مطرب جانهای دل برده

از کتاب: دیوان کبیر ، غزل
مطرب جانهای دل برده تا به شب تا به شب همین پرده جانهایی که مست و مخمورند بر سر باده بادهای خورده در خرابات مفردان رفته خرقه آب و گل گرو کرده