خبر وفات ابی جعفر احمد بن منصور بن احمد مولی امیرالمؤمنین نورالله حفرته

از کتاب: تاریخ سیستان
08 March 1485

این امیر احمد پسر امیر بانصر بود، مردی ازگردان عالم که اندرین ارکان دولت هیچ مردی به شجاعت و سخاوت و تواضع و نیکو عهدی وی نبود، با صورت تمام، که چنو بخشنده و نان ده اگرگوئی که هرگز به سیستان برنیامد پس ازامیر طاهر بوعلی؛ چنین قضا کرد، [که] شب چهارشنبه بیست و نهم از ربيع الآخر سنهٔ اثنی و اربعین و اربعمائه فرمان بافت، و نه روز همه سیستان به دلی دردمند وچشمی گریان، خاص وعام او را ماتم داشتند، زانکه عدیم المثل بود رحمة الله عليه . و پدر او امپر با نصر [منصور] روز دوشنبه هژدهم از جمادى الأولى سنهٔ اثني [و] اربعین و اربعمائه برفت سوی هراة، و امير بوالفضل روزی چند غمگین بود به سبب وی، باز ­­

­­­­­­­­ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

یافتن امیر بونصر)) و فصل بعد بدین طریق آغاز شده: (( پس احمد حسن میمندی)) و معلومست که آخر فصل بالا و جمله اول فصل بعد به هم متصل است، و لفظ ((پس)) نیز غلط است و بایستی ((پسر)) باشد، چه احمد حسن میمندی در این وقت زنده نبوده و در سنه ۴٢٣ وفات یافته است و گویا جمله: (( خواجه سعید عبدالرزاق پسر احمد حسن میمندی)) بوده است، چه این خواجه ابوالفتح عبدالرزاق بن احمد بن حسن در آخر روزگار مودود به وزارت نشست و سفری جنگی هم حسب الامر امیر مودود به سیستان کرد که سلاجقه را از ولایت بیرون کند (کامل ج ٩ ص ۱٩٣) و در همان سفر بوده که مودود به درد قولنج در غزنین بمرد (۴۴۱) و معلوم میشود خواجه در آن محاربت اسیر افتاده و بعد با بونصر مبادله شده است- بالجمله عنوان فصل مذکور را دو حصه کرده هر یک را به جای خود قرار دادیم.

۱. در اصل، امیر جعفری نوشته شده ولی شک نیست که چغریست، و او داود برادر طغرل بیک و صاحب مرو و بلخ است.                                ٢. سدیگر- یعنی سوم.

٣. یعنی یوسف یعقوب صابر را بگرفت نه بونصر را، چه بونصر را بعدها زنده بینیم. 



طرب باز شد به رسم ملوک، و هیچ آسیب نبود اندرین روزگار به سیستان تا آمدن طغرل(أ) ملعون نامبارک برخود.