آمدن سیف بن عثمان الطّارابی به سیستان

از کتاب: تاریخ سیستان
08 March 1485

چون سیفِ عثمان به سیستان آمد محمد بن الحضین بن محمد القوسی به جای پدر خویش نشسته بود، ولایت گرفته، او را اندر شهر نگذاشت(۴)، پس او به در شهر فرود آمد و مشایخ بَرِ او شدند و گفتند: صواب بازگشتن تو باشد، او بازگشت و به سواد سیستان قرار نیارست کرد به سبب حمزه، بشد به فراه وز آنجا به بُست و آنجا سپاه فراهم کرد و به سیستان آمد، و ابوالعریان با او بیامد و این بوالعریان مردی عیار(۵) بود از سیستان و از سرهنگ شماران(۶) بود و غوغا یارِ او بودند، پس سیف به 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

۱. کامل ۶، ص ۵٣حوادث ۱٨٢: و فی هذه السنه بایع الرشید به عبدالله المأمون به ولایهة العهد بعد الأمین و ولاة خراسان و مایتصل بها الی همدان و لقبه المأمون... و در حوادث ۱٨۶ گوید: رشید و پسران به حج رفتند و شهادتنامه ولات عهد خود را در آنجا سجل کرد و نسختی در کعبه نهاد.

٢. در این سال در تواریخ اشاره ای به این معانی نیست.                 ٣. اصل: بستانید.

۴. اصل: بگذاشت. 

۵. رجل عیار اذا کان کثیر الطواف و الحرکة ذکیا- و عرب اشخاص کاری و جلد و هوشیا را که از طبقهٔ عوام الناس و مردم خامل الذکر بوده اند و در هنگامه ها و غوغاها خودنمائی کرده یا در حروب جلدی و فراست به خرج داده اند عیار می نامیده است و از تواریخ برمی آید که در زمان بنی العباس عیاران در بغداد و خراسان افزونی گرفته اند خاصه در سیستان و نیشابور و یعقوب لیث صفار هم از سرهنگان این طایفه بوده است، چه عیاران در هر شهری برای خود رئیسی انتخاب کرده وی را سرهنگ می خوانده و گاهی در یک شهر چند تن سرهنگ و چند هزار عیار موجود بوده است. 




سرلشگر در سرای خویش فرود آمد، و محمد بن الحضین با او حرب کرد اندر سنهٔ اثنی و تسعین و مائه، و سیف به هزیمت برفت و محمّد بن الحضین شهر داشت و خطبه(۱)، و از روستاها هیچ دخل نبود به سبب خروج خوارج.باز هرثمة بن اعین، الحَکَم بن سنان را سوی سیستان فرستاد، و صالح بن الفکاک(٢) سپاه سالار حکم بود. و محمّد بن الحضین باز ایشان را فرمان نداشت وحرب ها کردند،آخر صلح کردند،وحَکَم بن سنان به سرای حضین بن بشر بن فرقد فرود آمد و محمد بن الحضین اندر سرای مردمان فرود آمد، پس محمّد بن الحضین سیف(٣) را گفت: اکنون به سیستان امیری کردن حربِ خوارج است و خطبه و نماز آسان است که آن مردم کاندر قصبه اند بر ولایت امیرالمؤمنین اند(۴)،حدیث اندر حرب خوارج است. پس [حکم] صالح حماد را بر سپاه به حرب خوارج بیرون فرستاد و حربی سخت بکردند و صالح حماد و یاران کشته شدند و اندکی به هزیمت به قصبه آمدند؛ و سیف بن عثمان الطّارابی فرمان یافت، امیرالمؤمنین هرون الرشید هم اندرین سال قصد خراسان کرد به سبب خوارج، و به گرگان فرود آمد، و نامه نبشت سوی حمزة بن عبدالله الخارجی.