ذکر صد و پانزدهم

از کتاب: تاریخنامۀ هرات

در صفت جوری که ایمر یساول 

بر خلق هرات کرد

راوی گفت که در این سال مذکور امیریساول به اسم آنک شاهزاده یسور را طُوی خواهم کرد و ازو دختری خواهم خئاست، مبلغ هزار دینار بر ولایت خراسان قسمت کرد و پنجاه هزار دینار بر خلق شهر هرات نوشت و نوّاب و عمٌال خود را گفت که ((می خواهم که در یک هفنه این سیصدهزار دینار را به خزینۀ معمورۀ من رسانیده باشید .)) در رئز عید قربان از جمله نوّاب او یکی خضر و دوم فیروز با پنجاه سوار به هرات آمدند و هم از گرد راه [رسیده] خلق شهر را به زخم چوب و چماق مجروح گردانید[ند] و خلق را زا سمجد جامع به تعدٌی کردن بسته بیرون آوردند و هر کس [را] که گرفتند صد دینار و دویست دینار برو حواله می کردند و در سوق و طُرُق قرب دویست تن را به شکنجه خسته و بیکار گردانیدند .

القصّه روز دیگر به هنگام زوال مبلغ پنجاه هزار دینار از سُگّان هرات بستاندند و بندگان خدای عزّوجلّ ، چه در شهر هرات و چه در کل بلاد خراسان ربان به دعای بد و نفرین امیر یسائل بگشادند.

شعر [ربیعی ] 

که و مه از آن راه و آیین او          گشاده زبانها به فرین او







______________________________________________________________________

۱ . اصل :صد و سیزدهم.