شیث بن آدم

از کتاب: تاریخ یعقوبی ۱/۲
03 February 0880

پس از مرگ پسرش شیث بپاخاست و پیوسته قوم خود را بپرهیزگاری و درستکاری امر میفرمود . و انها نیز با فرزندان و زنان خود بتسبیح و تقدیس پروردگار سر گرم بودند بی انکه در میان انها دشمنی و حسد ورزی و کینه توزی و بد گمانی و دروغ و نا سازگاری باشد و هرگاه یکی از آنها خواست سو گند یاد کن میگفت : « نه بخون هابیل سو گند» . پس چون مرگ شیث فرا رسید پسران و پسر زادگانش انوش و قینان و مهلایل و «یرد» [ و اخنوخم و زنان ] شان وفرزندانشان نزد او امدند پس بر انها درود فرستاد و برای انان از خدا برکت خواست و انها را امر کرد و بخون هابیل سو گند داد که هیچ یک شان از این کوه مقدس فرود نیابیند و هیچ یک از فرزندان خود رها نکند که فرود آید و با فرزناندان قابیل ملعون آمیزش نکنند . شیث فرزندش انوش را وصی خود قرار داد و اورا بنگهداری جسد ادم و پرهیزگاری و  واداشتن قومش  بپرهیز گاری و نیکو پرستیدن خدا امر فرمود . سپس سه ساعت از روز سه شنبه از روز سه شنبه بیست و هفتم آب گذشته وفات نمود و عمر او نهصد ودوازده سال بود.