سخن اندرناحیت تخس وشهرهای وی
مشرق وی حدود چگل است و جنوب وی خلخ است و کوهستانهاء خلخ ، ومغرب وی گروهی از خرخیزیانند ، وشمال وی چگل است ، واین ناحیتیست بسیارنعمت ترازچگل و ازنجا مشک و موی و خرگاه و خیمه وگردنده اند بزمستان و تابستان برچراگاه وگیاه خوار و مرغزارها .
۱-لازنه وفراخیه، دوقوم اند ازتخس و هریکی را ازایشان [۱۸b] ناحیتی خردست. و دودهیست کی بدین دو قوم بازخوانند.
۲ - سویاب، دهیست بزرگ وازو بیست هزارمرد بیرون آید.
۳ - بیکلیلغ، دهیست بزرگ و بزبان سغدی این ده را سمکنا خوانند، و دهگان اورا ینالبرکین ۱ خوانند، و با اوسه هزارمرد برنشیند.
۱-این کلمه را < ینالبترکین > نیزمیتوان خواند و احتمال دارد که < ینالسکتگین > صحیح آن باشد.
85 18
۴ – اورکث، میان دو دهست از تخس واندرومردم اندک و با نعمت و مردمان تونگر.