ذکر هفتم

از کتاب: تاریخنامۀ هرات

                                       در خراب کردن لشکر شاهزاده

                                   تولی خان حصار توی و کوسویه را

چون شاهزاده تولی خان حصار کو و کورینان را فتح کرد و به زخم تیغ جان ستان و سنانِ آتش سان ارواح اشباح مردم آنجا را از عالم سفلی به عالم علوی فرستاد، از بادغیس عزیمت هرات کرد و به هنگام سوار شدن پرسید که ازینجا تا شهر هرات چند فرسنگ۱ است و در بیش از مواضع و اماکن چه جایهاست؟ گفتند که در این برابر که رایات۲ همایون پادشاهزادۀ جهانیان بر افروخته اند، حصارِ توی فوشنج۳ است و بعد از وی حصار کوسویه.

شاهزاده تولی خان دو امیر را که یکی را بکوج اوقی۴ خواندندی و دیگری را تربی توقتین، با ده هزار سوار به گرفتن آن دو حصار نامزد کرد و فرمود که اگر خلق این حصار ها ایل شوند ایشان را کوچ کنند و به طرف ماوراءالنهر فرستند و اگر به ایلی سر در نیارند، بعد از فتح تمامت خلق هر دو حصن را به قتل رسانند. بکوج اوقی و تربی توقتین روز دیگر به پای حصار توی آمدند. پنج روز حرب کردند. قرب هزار مغول نامدار خنجر گذار به قتل رسید و هزار دیگر مجروح گشت. روز ششم به وقت نیمروز حصار را بگرفتند و غیر امیر فخرالدّین و امیر محمود که جانورداران سلطان جلال الدّین بودند و دو کس دیگر را از اشراف کوسویه [۶۶] که به واسطۀ مهمی به حصار توی آمده بودند، باقی کل خلق حصار توی۵ را بکشتند و حصار را فرو کوفتند. و راوی چنین گفت که هشت هزار کس را از مردم توی به قتل آوردند.

و چون از کار حصار توی دل فارغ کرد، روز دیگر به وقت طلوع نیّر اعظم به پای حصار کوسویه آمدد. رعایای کوسویه چون اشراف کوسویه را بدیدند، ایل


۱.اصل: فرنک.                ۲.اصل: رایا.                        ۳.زمچی: حصار نوفوسنج.

۴.اصل: بکوج اوقی.جای دیگر: بکوج اوقین.و نیز: بکوج بوقی.

۵. زمچی: نوی.

شدند. بکوج اوقی و تربی از ایشان مال فاخر بستاندند و همه را به جانب ماوراءالنهر فرستادد و دیوار حصار را با زمین متساوی گردانیدند. و بعد از پانزده روز با غنیمت بی حدّ و اسیران ماه خَدَّ سروْ قدّْ بیش شاهزاده تولی خان بن چنگیز خان آمدند.