سخن اندرناحیت یغمیاء۳ و شهرهای وی
مشرق وی ناحیت تغزغز است، وجنوب وی رود خولندغونست کی اندررود کچا افتد ومغرب وی حدود خلخ است، واین ناحیتیست کی اندر
____________________________________________________________
۱-یبغو. ۲ – تبراغ ارت درست به معنی گذر گاه و گردنه خاکی است.
۳ – یغما
79 14-13
وی کشت وبرزنیست مگراندک وازوی مویهاء بسیارخیزد و اندراوصیدهاء بسیارست، وخواستهء ایشان اسبست و گوسپند، ومردمانی سخت اندروقوی و جنگ کن و با سلاح بسیار، وملک ایشان از اولاد ملک تغزغزاست، واین یغماییانرا قبیلهای بسیاراست، وگویند کی ایشانرا هزاروهفتصد قبیله است معروف، کی اندرمیان ایشان بشناسند، ومرملوک خویش را نمازبرند.
عوام وخواصشان. و بلاقیان هم قومی اند ازیغما با تغزغزیان اندرآمیخته، واندراودههاست اند کی .
۱-کاشغر [۱۷b] – از چینستانست ولکن بر سرحدیست میان یغما و تبت و خرخیز و چین و مهتران کاشغراندر قدیم ازخلخ بودندی یا از یغما و کوه اغراج ارت اندر میان ناحیت یغمیا ۱ برود.
۲-برتوج ۲ – دهی بود آبادانی از یغما، مار بروی غلبه گرفت و مردمان ازآن ده برفتند.
۳- خیرکلی ۳ – دهیست بزرگ و برتوجیان ۴ اند و اندروی سه گونه ترک است: یغمایی، خلخی، تغزغزی.