ای ماه سیه پوش تو روشن شده ماهی

از کتاب: دیوان عنصری بلخی ، بخش غزلیات ، غزل
ای ماه سیه پوش تو روشن شده ماهی

هم شمع سرای من و هم پشت سپاهی

از قامت و قدّ تو برد سرو بلندی

وز حلقه ی زلف تو برد قیر سیاهی

جانم به صلاح آید از آن نوش لب تو

گر باز بیفزاید چشم تو تباهی

یعقوب اگر زنده شود باز به عالم

نشناسدت ای ترک ز پیغمبر چاهی

خسته دلم ای بت بگشایی و ببندی

چون زلف به رخ بربفزایی و بکاهی