ناله ای کن عاشقانه درد محرومی بگو

از کتاب: دیوان کبیر ، غزل
ناله ای کن عاشقانه درد محرومی بگو پارسی گو ساعتی و ساعتی رومی بگو خواه رومی خواه تازی من نخواهم غیر تو از جمال و از کمال و لطف مخدومی بگو هم بسوزی هم بسازی هم بتابی در جهان آفتابی ماهتابی آتشی مومی بگو گر کسی گوید که آتش سرد شد باور مکن تو چه دودی و چه عودی حی قیومی بگو ای دل پران من تا کی از این ویران تن گر تو بازی برپر آن جا ور تو خود بومی بگو