ای دوست عتاب را رها کن

از کتاب: دیوان کبیر ، غزل
ای دوست عتاب را رها کن تدبیر دوای درد ما کن ای دوست جدا مشو تو از ما ما را ز بلا و غم جدا کن اندیشه چو دزد در دل افتاد مستم کن و دزد را فنا کن شادی ز میان غم برانگیز در عالم بیوفا وفا کن