آن وزیر از اندرون آواز داد

از کتاب: مثنوی معنوی ، مثنوی
آن وزیر از اندرون آواز داد کای مریدان از من این معلوم باد که مرا عیسی چنین پیغام کرد کز همه یاران و خویشان باش فرد روی در دیوار کن تنها نشین وز وجود خویش هم خلوت گزین بعد ازین دستوری گفتار نیست بعد ازین با گفت و گویم کار نیست الوداع ای دوستان من مردهام رخت بر چارم فلک بر بردهام تا به زیر چرخ ناری چون حطب من نسوزم در عنا و در عطب پهلوی عیسی نشینم بعد ازین بر فراز آسمان چارمین