نشستن مهدیِ [بن] منصور به خلافت

روز سه شنبه در ذی الحجه سنه ثمان و خمسین و مائه 

کنیت او ابوعبدالله بود و نام وی محمّد بن عبدالله بن محمّد بن علی بن عبدالله بن العباس بن عبدالمطلب. و مهدی حمزة بن مالک الخزاعی را به سیستان فرستاد و حمزةبن [مالک] خالد بن سوید را خلیفت خویش کرد بر سیستان و خالد به سیستان آمد روز چهار شنبه چهار روز مانده از ربیع الاول سنهٔ تسع و خمسین و مائه. چون روزی چند ببود عثمان طارابی را به حرب نوع خارجی فرستاد، و عثمان آنجا رفت ونوح سپاه بیرون آورد و حربی صعب افتاد میا[نشا]ن، وبدین حرب اندر کشته شد از بزرگان زیاد بن همام الراسبی. باز حمزة بن مالک به نفس خویش به سیستان آمد اندر آخر سنهٔ تسع و خمسین ومائه، روزی چند ببود و سپاهی به خراسان فرستاد وعثمان ابن بسام الأزدی را برایشان مهتر کرد، چون به فراه رسید یاران اوبر وی خروج کردند وعثمان را بکشتند وهم آنجا به فراه به گور کردند و

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

۱. در فهرست یعقوبی: عبدالله بن العلاء من بنی بکر بن وائل. 

٢. در اینجا فهرست ولات سجستان که یعقوبی نوشته است تمام می شود و چنین می گوید: ((فمات ابوجعفر و هو(یعنی عبیدالله بن العلا) علیها، ثم صارت مضمومة الی عمان خراسان یولونها رجلا من قبلهم و ذلک ان الشراة غلبت علیها و کثرت علیها، و خراج سجستان عشرة الآف الف درهم یفرق فی جیوشها و شحنتها و ثغور ها انتهی (البلدان یعقوبی ص ٢٨۶ ضمیمهٔ اعلاق النفیسه ابن رسته چاپ لیدن). 

سپاه به سیستان بازگشتند و بر خویش مهتر کردند سعید بن قثم السعدی و به رَبَض(۱) شهر اندر فرود آمدند و حمزة بن مالک پیش ایشان به حصار اندر شد روز آدینه از صفر سنهٔ ستین و مائه، و سعید بن قثم روزِ چند حرب کرد و به عجز بازگشت و سپاه برگرفت و به بُست شد و بُست بستد و قوی گشت و به سیستان باز آمد، و باز حمزة بن مالک به حصار اندر شد دیگر راه، ویزید بن مزید(٢) با سپاهی بزرگ ازخراسان به سیستان آمد اندر شعبان سنه ستین و مائه و با آمدن یزید ابن مزید(٣) برابر، نامهٔ مهدی رسید به نزدیک حمزة بن مالک که عمل سیستان تفویض کن به عبیدالله(۴) بن العلاء، حمزه عمل بدو تسلیم کرد و خود به عراق شد، پس سبب افتاد که [عبیدالله] اندر ذی القعده سنهٔ ستین و مائه به سیستان فرمان یافت و یزید بن مزید(۵) بر او نماز کرد و او را دفن و کفن کرد. پس یزید پسر خویش را فیاض بن یزید بن مزید(۶) را به امارت سیستان بنشاند، هم اندرین روزکار سیستان قرار گرفت برین جمله، باز یزید فیاض را با سپاهی به بُست فرستاد و مطیع بن اللّخمی را به خلیفتی پسر بنشاند، باز مهدی، زهیر بن محمدالأزدی را به سیستان فرستاد و فرمان داد یزید مزید را که از سیستان برو.