ببست خواب مرا جاودانه دلداری

از کتاب: دیوان کبیر ، غزل
ببست خواب مرا جاودانه دلداری به زیر سنگ نهان کرد و در بن غاری به خواب هم نتوان دید خواب چشم مرا چو مردهای که درافتاد در نمکساری کجاست خواب و کجا چشم و کو قرار دلی کجا گذارد این فتنه صبر صباری اگر چه کوه بود عقل همچو که بپرد ببین چه صرصر باهیبتست این باری