ای شکران ای شکران کان شکر دارم از او
از کتاب: دیوان کبیر
، غزل
ای شکران ای شکران کان شکر دارم از او
پندپذیرنده نیم شور و شرر دارم از او
خانه شادی است دلم غصه ندارم چه کنم
هر چه به عالم ترشی دورم و بیزارم از او
کی هلدم با خود کی میدهدم بر سر می
گل دهدم در مه دی بلبل گلزارم از او
من خوش و تو نیم خوشی جهد بکن تا بچشی
تا قدحی میبکشی ز آنک گرفتارم از او