عشق گزین عشق و در او کوکبه میران و مترس

از کتاب: دیوان کبیر ، غزل
عشق گزین عشق و در او کوکبه میران و مترس ای دل تو آیت حق مصحف کژ خوان و مترس جانوری لاجرم از فرقت جان میلرزی ری بهل و واو بهل شو همگی جان و مترس چون تو گمانی ابدا خایفی از روز یقین عین گمان را تو به سر عین یقین دان و مترس در دل کان نقد زری غایبی از دیدن خود رقص کنان شعله زنان برجه از این کار و مترس دل ز تو برهان طلبد سایه برهان نه تویی بر مثل سایه برو باز به برهان و مترس سایه که فانی کندش طلعت خورشید بقا سایه مخوانش تو دگر عبرت ماکان و مترس