ارمینیه و اران
۸ - دون -شهری عظیم است و قضبۀ ارمینیه است و از گرد وی بارۀ است و اندروی ترسایان بسیاراند و شهریست با نعمت بسیارو خواسته و مردم و بازرگانان بسیار، او را سواد بسیارست تا بحدود جزیره بکشد و خود بروم پیوسته است و ازوی کرمی خیزد کی از وی رنگ قرمزکنند و شلواربند هاء نیکوخیزد.
۹- راخرتاب ۲- شهرکیست خرم و با آبهای روان بنزدیکی دریای کبودان.
۱۰-ارمیه ۳- شهری بزرگست و آبادان و با نعمت بسیار.
__________________________________________
۱-ورتان، ورثان. ۲- داخرقان. ۳- دراصل : ارمنه.
۱60 36
۱۱-سلماس - شهرکیست خرم و آبادان و ازوی شلواربندهاء نیکوخیزد.
۱۲-خوی ۱، برکری ۲، ارجیج ، اخلاط ، نخجوان، بدلیس ۳- این همه شهرکهایی اند خرد و بزرگ خرم و با نعمت و مردم و خواسته و بازرگانان بسیار، وازاین شهرکها زیلوهاء قالی وغیره و شلواربند، وچوب ۴ بسیارخیزد.
۱۳-ملاز گرد- ثغریست بر روی رومیان و مردمانی جنگی و جاییی با نعمت.
۱۴- قالیقله ۵ - شهریست و اندروی حصاریست محکم ، ودایم اندروی غازیانند بنوبت ازهرجایی، و اندروی بازرگانان بسیارند.
۱۵-میافارقین- شهریست اندرحصاری برسرحد میان ارمینیه و جزیره [ و ] روم.
۱۶- مرند- شهرکیست خرد و آبادان و با نعمت و مردم بسیارو ازوی جامهاء گوناگون خیزد پشمین.
۱۷- میمد ۶- ناحیتیست شهره و آبادان و بسیار نعمت و مردم.
۱۸- اهر- قصبۀ میمدست و پادشایی پسررواد است [ ۳۳a ] از اولاد
_______________________________________________________
۱-دراصل : حوی. ۲- برگری. ۳- بکسرباء.
۴- اگر واو را زیاد بدانیم میتوانیم < شلوار بند خوب > بخوانیم.
۵- معمولا : قالیقلا. ۶- میمذ.
۱61 36
جلندی بل کرکر ۱ انک کان یاخذ کل سفینه غصبا ۲.
۱۹- سنگان ۳ - شهریست واو را ناحیتی بزرگست و پادشاییی سنباطست. و این همه شهرها که گفتیم از ارمینیه است.
۲۰- قبان- شهریست خرم و ازوی پنبه نیک خیزد بسیار.
۲۱- بردع- شهریست بزرگ و با نعمت بسیارو قصبۀ ارانست و مستقرپادشای این ناحیتست واو را سوادیست خرم و کشت و برزو میوهاء بسیاروانبوه، وآنجا درختان تودسبید ۴ است بسیاروازین شهرابریشم بسیارخیزد، واستران نیک و روناس و شاه بلوط و کرویا.
۲۲- بیلقان -شهرکیست با نعمت بسیارو ازوی بردهاء ۵ بسیاروجل و برقع و ناطف خیزد.
۲۳- باژگاه- شهرکیست برلب رود ارس نهاده و ازوی ماهی خیزد.
۲۴- گنجه، شمکور- دو شهرند با کشت و برزبسیار آبادان و با نعمت و ازوی جامهای پشمین خیزد ازهرگونه.
1-ن.ک اصطخری ص 140 وبیاداشتهای مینورسکی.
2-قرآن مجید سورۀ 18 ایه 78. 3-دراصل،سکنان.
4-مینورسکی(تودسبیل)خوانده و"سبیل"را متعلق بهمه کس ترجمه کرده است وصحیح "نودسپید"یعنی"توت سفید"است. 5-شاید،پرده ها.
۱62 36
۲۵- خنان- ناحیتیست برکران رود کر، برحد میان ارمینیه واران.
۲۶- وردوقیه- شهریست اندرخنان خرد و کم مردم.
۲۷- قلعه- حصاریست عظیم با منبربرحد میان ارمینیه واران.
۲۸- تفلیس- شهریست بزرگ و خرم و استوارو آبادان و با نعمت بسیارو دوباره دارد، و ثغرست برروی کافران و رود کراندر میان وی بگذرد، واندروی یک چشمۀ آبست گرم کی گرمابها بروی ساخته اند، و دایم گرم است بی آتش.
۲۹- شکی- ناحیتیست ازارمینیه آبادان و با نعمت درازء وی مقدارهفتاد فرسنگست واندروی مسلمانان اند وکافران اند.
۳۰- مبارکی- دهیست بزرگ بردر بردع و لشکرگاه روسیان آنجا بود آنگاه کی بیامدند و بردع بستدند و این مبارکی اول حدیست ازشکی.
۳۱- سوق الجبل- شهریست از شکی ببردع نزدیک.
۳۲- سنباطمان-شهریست اندرآخرحد شکی واو را یکی حصارست استوار و این هردو شهرآبادان اند.
۳۳- صنار- ناحیتیست درازاء او بیست فرسنگ است میان شکی و تفلیس و همه کافران اند.
۱63 36
۳۴- قبله- شهریست میان شکی و بردع و شروان،آبادان و با نعمت وازوی قندزبسیارخیزد.
۳۵-بردیج ۱-شهریست خرد و آبادان و با نعمت.
۳۶- شروان،خرسان، لیزان- سه ناحیتست و پادشای او یکیست واین پادشاه را شروان شاه وخرسان شاه و لیران شاه خوانند، واو بلشکرگاهی ۲ نشنید ازشماخی برفرسنگیی واو را بحدود کردوان یکی کوه است بلند، سراو ۳ پهن و هامون و چهارسو، چهار فرسنگ اندرچهارفرسنگ، وازهیچ سو بدو راه نیست؛ مگرازیک سوراهیست کی کرده اند سخت دشوار، واندروی چهاردهست، وهمه خزینهاء این ملک و خواستهاء وی آنجاست، و اندروی همه مولایان وی اند مرد و زن همه آنجا کارند و آنجا خورند.و این قلعه رانیال خوانند، وبنزدیک او قلعۀ دیگراست، میانشان فرسنگی سخت استوارزندان وی آنجاست.
۳۷- خرسان- ناحیتیست[ میان ؟ ] دربند وشروان بکوه قبک ۴ [ ۳۳b ] پیوسته است وازوی جامهای پشمین خیزد وهمه محفوریها [ ء ] کوناگون کی اندرهمه جهانست ازین سه ناحیت خیزد.
۳۸-کردوان- شهرکیست آبادان وبا نعمت.
__________________________________________________________________
۱-دراصل،برذنج. ۲-دراصل،بلشکرهاهی.
۳ -دراصل،سرواو ۴- یعنی قفقاز
۱64 37
۳۹- شاوران -قصبۀ شیروان است جایی است بدریا نزدیک و با نعمت بسیاروسنگ محک بهمه جهان ازنجا برند.
۴۰- دربند خزران -شهریست برکران دریا میان این شهرو بر دریا زنجیری کشیده عظیم چنانک هیچ کشتی اندرنتواند؛آمدن مگر بدستوری، واین زنجیراندردیوارها بسته است محکم کی ازسنگ و ارزیز کرده اند و ازوی جامۀ کتان و زعفران خیزد. وآنجا بندگان افتند ازهرجنسی ازآن کافران کی پیوستۀ اویند.
۴۱- باکو- شهرکیست برکران دریا وبکوه نزدیک وهرنقط کی بناحیت دیلمان بکاربرند ازنجا برند.