به حریفان بنشین خواب مرو

از کتاب: دیوان کبیر ، غزل
به حریفان بنشین خواب مرو همچو ماهی به تک آب مرو همچو دریا همه شب جوشان باش نی پراکنده چو سیلاب مرو آب حیوان نه که در تاریکی است بطلب در شب و مشتاب مرو شب روان فلکی پرنورند تو هم از صحبت اصحاب مرو شمع بیدار نه در طشت زر است به زمین در تو چو سیماب مرو شب روان را بنماید مه رو منتظر شو شب مهتاب مرو