اینک آن مرغان که ایشان بیضهها زرین کنند
از کتاب: دیوان کبیر
، غزل
اینک آن مرغان که ایشان بیضهها زرین کنند
کره تند فلک را هر سحرگه زین کنند
چون بتازند آسمان هفتمین میدان شود
چون بخسپند آفتاب و ماه را بالین کنند
ماهیانی کاندرون جان هر یک یونسیست
گلبنانی که فلک را خوب و خوب آیین کنند
دوزخ آشامان جنت بخش روز رستخیز
حاکمند و نی دعا دانند و نه نفرین کنند
از لطافت کوهها را در هوا رقصان کنند
وز حلاوت بحرها را چون شکر شیرین کنند
جسمها را جان کنند و جان جاویدان کنند
سنگها را کان لعل و کفرها را دین کنند
از همه پیداترند و از همه پنهان ترند
گر عیان خواهی به پیش چشم تو تعیین کنند
گر عیان خواهی ز خاک پای ایشان سرمه ساز
زانک ایشان کور مادرزاد را ره بین کنند
گر تو خاری همچو خار اندر طلب سرتیز باش
تا همه خار تو را همچون گل و نسرین کنند
گر مجال گفت بودی گفتنیها گفتمی
تا که ارواح و ملایک ز آسمان تحسین کنند