سخن اندرجزیرها
هرزمینی کی اندرمیان دریا بود؛ازروی آب برتر، یاهرکوهی کی اندرمیان دریا بود آنراجزیره خوانند.
۱-اما اندردریاء اقیانوس مشرقی یکی جزیره است معروف واورا،1- جزیره الفضه خوانند،اندرودرختان ماج است وآبنوس بسیارومعدنهاءسیمست واندروهفت رود بزرگ است کی هم ازین جزیره بیرون آید؟ از هفت جای مختلف واندرین دریا ریزدواندرین جزیره شهریست بزرگ ومعروف ازشمارچینستان است. او را شهرجزیرة الفضه خوانند،آبادانست وبسیارمردم.
ب- واما اندردریاء اعظم سیزده جزیره معروفست.۲- ودوکوه آبادان یکی کوه ازناحیت جنوبی آید وبدین دریا اندرآید ودیگرازناحیت شمال برود وبدین دریا اندرآید،برابروی واین دوکوه را1 اندرکتابهاء بطلیموس مذکورست وهریکی ازین کوه بعضی برخشک است و بعضی برآب.۲- واما جزیره نخستین ازین دریاءاعظم اورا جزیره الذهبیه خوانند،گرد او مقدارسیصد فرسنگست و اندرمعدنهاء
۱-«را» دراین جمله زاید به نظرمیرسد.
۴ ۱۹
زرست و آبادانی بسیارست ومردمان اورا زنگیان واق واقی خوانند وهمه برهنه اند ومردم خوارو بازرگانان چینستان بسیارآنجا روند وآهن برند وطعام وبه ایشان فروشند بزر، با اشارت بی آنک با یکدیگرسخن گویند{b ۴ }4- ودیگرجزیره است اندرین دریا نام اوطبرنا، گرد اوهزارفرسنگست و گرد او پنجاه ونه جزیره است بزرگ وآبادان وویران واندروشهرها ودههاء بسیارست واندروکوهها ورودها، بسیارست واندرومعدنهاء یاقوتست ازهمه رنگ واین جزیره برابرسرحد میان چینستان وهندوستان است و اندروشهریست بزرگ اورا موس خوانند،بدین کرانست کی به هندوستان بازدارد. هرچه ازین جزیره خیزد؛بدین شهرآرند وازاین جای به شهرها،جهان برند.۵- سیم جزیرة- الرامی بحدودسرندیب اندرجنوب ازوی واندرومردمانی اند سیاه، وحشی و برهنه،غواصی کنند و این جای مرواریدست وازین جزیره عنبر خیزد و دارپرنیان وکرگ جانوروعنبربرابرآهن بفروشند وبیخ این دارپرنیان کی ازین جزیره خیزد تریاکست ازهمه زهرها.۶- چهارم جزیره صریح اندرمغرب سرندیب اندرودرختان کافورست ومردم وحشی وماربسیار.۷-و پنجم جزیره است اورا جابه و سلاهط ۳ خوانند ازوعنبربسیارافتد وکبابه وصندل وسنبل وقرنفل.۸- ششم واندرمغرب این جا به جزیره یست اورا بالوس خوانند میانشان دوفرسنگست و اندرو
۱-زابج. ۲-جا به وسلاهط،وسوماترای امروزی است.
۲۰ ۴
مردمانند؛سیاه ومردم خواروازوکافورنیک وجوزهندی وموزونی شکرافتد.
۹-هفتم اندرجنوب بالوس جزیرۀ است کله خوانند پادشای جابه هندوست،میان بالوس وکله دوروزه راهست واندروخیزران بسیارروید ومعدن ارزیراست.۱۰- و هشتم جزیره بنکالوس1خوانند، اندرمغرب کله است ومیان ایشان شش روزه راه است مردمان اوبرهنه اند؛با بازرگانان اندرآمیزند،خواسته ایشان آهنست وطعام شان موزست وماهی وجوزهندی واین جزیره ازشهرملی بربیست روزه راهست.
۱۱- نهم جزیرۀ است به نزدیک سندان هرنج خوانند وازوکافوربسیارخیزد.
۱۲-دهم جزیره لافت است واندروشهری خرم است مراورا لافت خوانند واندروکشت وبذرست ونعمت بسیاروآبهاءخوش وازهمه جهان ببازرگانی بآنجا روند واین جزیره برابرپارس است.۱۳- یازدهم جزیره ناره است برخط استواست برمیانه آبادانی جهان،طول اوازمشرق تا مغرب نود درجه است وزیجها ورصدها وجای کواکب سیاره وثابتات بدین جزیره راست کرده اند اندرزیجهاء قدیم واین جزیره استوا اللیل والنهارخوانند.۱۴- دوازدهم جزیره وال خوانند برابرپارس است واندرودههاء بسیارست و با نعمت وجای منزل کشتیست.۱۵- وسیزدهم جزیره خارک خوانند؛اندرجنوب بصره ومیان خارک پنجاه فرسنگست واندروشهریست بزرگ وخرم مراوراخارک خوانند،بنزدیک اومروارید
۱-* لنکابالوس
۴ ۲۱
یابند،مرتفع وبا قیمت.16- ودیگردوجزیره خرداند بیکدیگرپیوسته اورا سقیطراخوانند؛بنزدیکی بلاعمان جایی کم نعمت وبسیارمردم واندرین دریا جزیرهها،بسیارست ولکن ویرانست ونه معروف وخردازبهر آن یاد نکردیم.
۱۷-واندرین دریا برابربادیه شام کوههاست آنرا فاران وجیلات خوانند،دریای{a ۵ }آنجا دایم با موج باشد وآشفته.
ج-واما اندردریای اقیانوس مغربی بیست و پنج جزیزه است؛معروف کی نام آن اندرکتاب بطلمیوس پیداست،شش جزیره ازوی برابربلاد سودانست،آنراالجزایرالخالیه خوانند واندرومعدنهاءزرست،هرسالی یکبارمردمان ازناحیت سودان وشهرهای سوس الاصی بروند وازآن معدنها زرآرند وآنجا کس مقیم نتواند شدن ازسختی گرما ۱۹- هفتم جزیره عدیره ۱ آنجاست کی دریاء بدین دریا پیوندد وازوچشمه ۶ آب بزرگ بگشاید ودهنه خلیج دریا،روم گردد.وهشتم ونهم دوجزیره است بیکدیگرنزدیک یکی را، ۲۰ – روذس خوانند ویکی را ۲۱ – ارواذ خوانند برابربلادالرومست،رصدهاء یونانیان مرکواکب را اندرین دوجزیره بوده است.دهم ویازدهم دوجزیره است میانشان نیم فرسنگ برابرآخرحد روم ازناحیت شمال آنرا ۲۲ – جزیره مردان و ۲۳- جزیره زنان خوانند،اندرجزیره مردان همه مردان اند و اندردیگرهمه زنانند به هریک سال چهارشب همه
۱-غدیره
۲۲ ۴
بهم آیند؛ازبهرتوالد را وفرزند نرچون سه ساله شود؛ بجزیره مردان فرستند،واندرجزیره مردان سی وشش رودست بزرگ که هم ازنجا برآید اندردریا افتد واندرجزیره زنان سه رودست هم چنین.وازپس این جزایراندرناحیت شمال این دریا دوازده جزیره است، مرآنراجزیره هاء.
۲۴-برطانیه خوانند؛بعضی آبادان است وبعضی ویران واندروکوههاست ورودها ودههاءبسیارومعدنهاء گوناگون.وبیست وچهارجزیره .
۲۵- طوس خوانند اندرشمال این جزایربرطانیه درازاءصد فرسنگست ازویک آب بزرگ بگشاید وبر خشک ریزد وراست برود تا بدریای ماوطس کی اندرشمال صقلابست چنانک یاد کردیم. وبیست وپنجم جزیره است کی اورا جزیره ۲۶ – ثولی خوانند،بعضی ازشهرهاءشمالی را طول ازین بجزیره گرفته اند و این جزیره است کی آن دایره موازی مرخط استوا را کی برین جزیره گذرد بآخرحدود آبادانی جهان بگذرد ازناحیت شمال هرجزیره کی معروفست اندردریای اقیانوس مغربی اینست که یاد کردیم.
د-واما اندردریای روم شش جزیره است آبادان ودوکوه،یکی را ۲۷- جبل طارق خوانند یک سراواندرآن خلیج کی ازدیاء روم باقیانوس پیوندد واندرمعدن سیم است وازوداروهایی خیزد کی ازآن زمین افتد؛چون جنطیانا وآنچ بدین ماند.ودیگررا ۲۸ – جبل القلال خوانند به نزدیک شهررومیه است اندر
۴ ۲۳
مغرب ازوی کوهیست کی گویند کی هرگزهیچ کس برسروی نتوانست رفتن ازبلندی وازوصیدها خیزد و چوب وهیزم.واما آن شش جزیره یکی را جزیره ۲۹ – قبرس خوانند گردوی سیصدوپنجاه میلست و اندرومعدن سیمست ومعدن مس ومعدن دهنج،برابرقیساریه وعکه وصورنهاده است.جزیره دوم اورا جزیره ۳۰ – قریس خوانند؛اندرشمال این جزیره است وازگرداوسیصدوپنجاه میلست. سیم را جزیره ۳۱–بالس1خوانند؛ازگرد اوسیصد میلست. چهارم را جزیره ۳۲- صقلیه خوانند به نزدیکی رومیه، کوهی بزرگ ازگرد این جزیره برآید.{b ۵ }وخزینه زومیان اندرین جزیره بودی اندرقدیم ازاستواری این جزیره، درازاء اوهفت منزلست اندرپهناء پنج منزل، پنجم را جزیره ۳۳- سردانیه خوانند؛اندرجنوب رومیه گرد اوسیصد میلست.ششم جزیره ۳۴- اقریطس اندرشمال اطرابلس است برابروی، گرد وی سیصد میلست، واین هرشش جزیره آبادانست وبا نعمت بسیاروبا شهرها وروستاها ومردم بسیارو بازرگانان ولشکروخواستهاءبسیارست، واین جزیره ها{ء} دریاءروم آبادان ترست ازهمه جزیره هاء عالم.
ه-واما اندردریای ارمینیه یک جزیره است براویک دهست آنرا ۳۵-کبودان خوانند؛جایی با نعمت ومردم بسیار.
و-واما اندردریای خرزان دوجزیره است؛یکی برابردربند
۱-یا بس.
۲۴ ۴
خرزان است؛آنرا ۳۶- جزیره الباب خوانند ازنجاروین خیزد؛کی بهمه جهان ببرند ورنگ رزان ازآن بکاربرند.دیگرجزیره ۳۷ – سیاه کوهست،گروهی ترکانند ازغوزآنجا مقیم گشته واندردریا و اندرخشک دزدی کنند.جزیره دیگرهست؛اندرین دریا ولکن گوشه ازوی به خشک پیوسته است؛برابردهستانست؛آنرا ۳۸ –دهستانان سرخوانند واندرواند کی مردم است،صیادان بازاند وحواصل وماهی.
ودیگرهیچ جزیره نیست بزرگ ومعروف وآبادان اندرهمه جهان الا اینک ما یاد کردیم واین همه دریاها و خلیجها وجزیره ها صورت کرده ایم چونانک هست وبدان جای کی هست وبالله القوه.