ذکر سی و هفتم

از کتاب: تاریخنامۀ هرات

 

در قتل طایفۀ دزدان افغانی 

چون شهور سنۀ خمس و خمسین و ستّما [=۶۵۵] در آ» ، درین سال [۲۲۲] به خدمت ملک شمس الحقّ والدّین طایفه ای از زعما و رؤساء جماعتی دزدان اند که ایشان را کنکان و نهران خوانند. صد سال کمابیش می شود که این گروه راه می زنند و تجّار و سفرا و انباء السّبیل را که از طرف اطراف و اقطار بلاد غربی به هندوستان می روند غارت می کنند . امیدورایم که ملک الاسلام از برای نیل دجات را لشکر نامزد فرمایند تاآن سارقانِ پُر گُناه طغیان و آن قاطعان راه مسلمانان را از آن دیار براندازند و هر یک را منکوب و مسلوب به بلایی خذول گردانند و تا مِن بعد در این ولایت 

شعر [سوزنی] 

ز عین عدل تو ز ای زبان دزد به ره              چو هاکره شود از کاف کاروان گفتن 

ملک شمس الدّین پُرسید که آن دزدان چند تن باشند و به کدامین عّدت و سلاح جنگ کنند؟ گفتند که ایشان هفصد مرد بی باک مبازرزاند که در ورز مصادف با دو هزار سوار نامدار برآویزند.

ملک اسلام روز دیگر بعد از تَدَبُّر و تفکر بسیار پهلوان مبارزالدّین محمّد نهی و تاج الدبین بغنی و اختیارالدّی سالار و امیر نصرت را با دو هزار سوار نامدار به جهت اخذ و قمع آن دزدان نامزد فرمود و از اسلحه و مراکب و سازِ سفر چندانک ممکن بود بدیشان داد و هر یک را ه خلعت گرانمایه از اسب و جامه و کمر و قبا و کلاه مخصوص گردانید. گهلوان مبارزالدّین محمّد نهی و اختیارالدّین سالار و تاج الدّین بغنی و امیر نصرت به طالع سعد اواسط شوّال سنۀ مذکور سوار شدند پانزده روز را به اوطان دزدان رسیدند. 

چون آن قوم را از رسیدن سپاه ملک اسلام شمس الحقّ والدّین خبر شد ، روز دیگر همه آماۀ محاربت و مقاتلت به جنگ بیرون آمدند. هفت روز متعاقب حرب کردند و در این هفت روز قُرب پانصد مرد دلیر نامدار از جانبین به قتل [۲۲۳] 


____________________________________________________________۲۵۴                                                                                             تاریخ هرات       ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــپیوست . روز هشتم دزدان پناه به تنگنای درّه ای بردند که بغایت مضیق و دثیث و منیع بود. سپهدار تاج الدّین بغنی با هزار مرد ممرّ را بگرفت و اختیارالدّین سالار و امیر نصرت با پانصد مرد از بالای درّه درآمد و پهلوان مبارزالدبین محمّد نهی با باقی سپاه از یمین و یسار دزدان در آن دره بماندند. روز دیگر تنگنای درّه را از دزدان بازستاندند و خود را بر ایشان زدند و قرب صد تن را ا ایشان به قتل آورد[ند] 

و دزدان چون بیچاره و مضطرب گشتند اسلحه بینداختند و زنهار خواستند پهلوان مبارزالدّین محمُد نهی ایشان را زنهار داد و تمامت زن و فرزند و اتباع و اشیاع و گلّه مرۀ ایشان را به خدمت ملک آوردند. ملک شمس الدّین بفرمود تا از آن دزدان هفتاد تن را دست بیرون کردند و باقی را به حسام الدّین جاول بخشید و پهلوان محمّد و اختیارالدّین سالار و امیر نصرت۱ را خلعت۱ را خلعت پوشاند









____________________________________

۱ . متن : امیر حضرت.