انجیل مرقس
از کتاب: تاریخ یعقوبی ۱/۲
03 February 0880
مرقس در اول انجیل خود میگوید : عیسی پسر خدا چنانکه در اشعیانبی نوشته است اینک فرستادۀ خود را پیش روی تو میفرستم تا راه تو را هموار سازم , یحیی پسر زکریا بتعمید توبه تعمید میداد لباس او از پشم شتر بود و کمر می بست. مسیج از ناصرۀ جلیل به اردن امدد تا یحیی اورا تعمید دهد و چون تعمیدش داد و از آب بر امد روح مقدس مانند کبوتری بر او ظاهر گشت و آوازی از آسمان در رسید «تو پسرم دوست منی که بتو خرسندم . آنگاه عیسی بکوه جلیل رفت و کسانی را دید که ماهی شکار میکنند و شمعون و اندریاس در میان انها بودند . عیسی علیه السلام بدهی رفت و بیماران آن ده شفا داد , پیسهارا معالجه کرد و کورها را بینا ساخت . پس جمعی گرد او فراهم شدند و او هم با پندها و انچه باو وحی میشد موعظه میکرد و میفرمود« پیروانم تا آسمان و زمین باشد خواهند بود و سخنم از میان نمیرود».