سخن اندرناحیت روم و ناحیتها و شهرهاء وی
ناحیتیست مشرق وی ارمینیه و سریروالانست، وجنوب وی بعضی ازحدود شام است و بعضی دریای رومست. و بعضی حدود اندلس است. ومغرب وی دریای اقیانوس مغربیست و شمال وی بعضی ویرانی شمالست و بعضی حدود [ ۳۷ a ] صقلابست و بعضی ناحیت برجانست ۲، و بعضی دریای خزرانست و این ناحیتیست سخت عظیم و با نعمت بسیارو بی اندازه و آبادان بغایت و اندروی شهرها و دههای بسیارست، و نواحی عظیم
1-دراصل:اسبیلیه. 2-دراصل:برجا بفتح باء.
۱84 42
وهمه با کشت و برزبسیاروآبهای روان و خواسته و لشکرها، و اندروی دریائکاء خردست،و کوه هاست وحصارها ، وقلعه های سخت بسیارست، وازوی جامۀ دیبا وسندس و میسانی و طنفسه، وجوراب و شلواربندهاء با قیمت بسیار خیزد، و ناحیتهای روم همه چهارده ناحیتست، سه ناحیت برمشرق خلیج است.
اما آنک برمغرب خلیج است.
۱-نخستین ناحیت طابلانست، واین آن ناحیت است کی قسطنطینیه اندروی است ۱، این قسطنطینیه مستقرملوک رومست وجای با خواستۀ بسیارست.
۲- و دیگرناحیت مقدونیه است، واسکندررومی ازین ناحیت بود،واین ناحیت بدریای روم پیوسته است.
۳- وسیم ناحیت ترافیه ۲است کی بدریای گرزپیوسته است. واما آن یازده ناحیت کی برمشرق خلیج است، نام وی اینست:
۴- ثرقسیس ۳، ۵-ابسیق، ۶- ابطماط ۴، ۷- سلوقیه، ۸- ناطلیق، ۹- بقلار، ۱۰- افلاخونیه، ۱۱- قبادق ۵، ۱۲- خرشنه، ۱۳- ارمنیاق،۱۴- خالدیه.
____________________________________________
۱- کلمه < قسطنطنیه > با جوهر قرمز در اینجا دوباره نوشته شده است ۲- دراصل: براقیه ۳- دراصل: برقسیس
۴ – دراصل: انطماط ۵ – دراصل: فیادق
۱85 42
وهریکی ازین ناحیتیست بزرگ با شهرها و دهها و حصارها و قلعه ها و کوه ها وآب هاء روان و نعمت بسیارواندرهریکی ازین ناحیت سپاهسلاری بود ازآن ملک الروم، و با وی لشکربسیار ازسه هزارمرد، با شش هزارسوارمرنگاهداشتن ناحیت را.
و اما اندرروم، اندرقدیم شهر ۱ بسیاربود، واکنون اندکست.
بیشترروستا هاست آبادان و با نعمت باحصاری سخت بسیاراستوار، از بسیاری تاختن غازیان بریشان. و هرمردمی را قلعه یست کی بوقت گریختن [ بآنجا پناهند ].
و این ناحیتها یا دههاء بزرگ وآنچ هست ازشهرها آنست که ما ۲ برصورت بنگاشتیم و پدید گرکردیم.
۱۵- گرز ۳- ناحیتیست هم ازروم و بیشترازوی اندرجزیرها اند خرد، و اندردریای گرزایشان را شهریست کی گرزخوانند واندر رومست برکران این دریا، وهمه اخلاق این مردمان با رومیان ماند راست بهمه روی.
۱۶- برجان- ناحیتیست واو را یکی شهراست ثرقیه ۴خوانند،
______________________________________________________________
۱-دراصل: شهرقدیم اندر. ۲- دراصل: کما.
۳- گرز بضم گاف. ۴- دراصل : برقیه.
۱86 42
جای خرمست و بسیارنعمت وکم خواسته ودیگرهمه صحراست و کشت و برزوجای آبادان است با آبهای روان وازروم است و خراج بملک الروم دهند.
۱۷- الصقالبه المتصره- ناحیتیست اندرروم واندروی مردمانی اند صقلابی ترسا گشته، وخراج بملک الروم دهند ومردمانی اند تونگرو ناحیتی با نعمت و ایمنی.
۱۸-بلغری-نام قومیست برکوه نشیند، برشمال مغرب روم، وکافرانند، وایشان هم رومیان اند. ولکن با رومیان دیگرشان حربست دایم. واین بلغری مردمانی اند کوهی با کشت و برزو خداوندان چهارپای بسیار.
واین ناحیت روم بمغرب اندربکشد تا بدریای اقیانوس مغربی، وسوی جنوبش باندلس پیوسته است، وازسوی [ ۳۷a ] شمال بویرانی شمال پیوسته است، و اندروی پارۀ بیابانست، و دیگراندرهمه روم هیچ بیابان نیست الاهمه آبادانی است.
۱۹-افرنجه - ناحیتیست اندرروم بدریای روم پیوسته.
۲۰- رومیه- شهریست برکران این دریا نهاده ازافرنجه ، ومستقرملوک روم اندرقدیم اندرین رومیه بودی.
۱87 42
۲۱ – بسکونس ، غلجسکس – دو ناحیتست میان افرنجه واندلس و این مردمانی اند ترسا.
۲۲ – برطینیه – آخرین شهریست ازروم بر کران دریای اقیانوس و بار گاه روم و اندلس است.
وازحد خلیج ۱ تا حد اندلس برکران دریای روم همه را ساحل اثیناس خوانند.
۲۳- یونان- شهری بود ازین اثیناس اندرقدیم وهمه حکیمان وفیلسوفان ازین ناحیت اثیناس خاسته اند.