سخن اندرناحیت اندلس و شهرهای وی
ناحیتیست مشرق وی حدود رومست، وجنوب وی خلیج دریای رومست، ومغرب وی ناحیتیست آبادان وخرم واندروی کوهها و آبهاء روان و خواسته بسیار، واندروی معدن همه جوهرهاست ازسیم و زرو مس و وارزیزوآنچ بدین ماند. و بناهاشان همه از سنگست، وایشان مردمانی اند سپید پوست وازرق چشم.
۱-قرطبه ۱- قصبه اندلس است و آبادان و با مردم و با نعمت وخواسته بسیاروازوی بدریا بنزدیکترراهی سه روزراهست. و بنزدیک کوهست، و مستقرسلطان است و پادشاهی وی امویان داشت و خانهاشان ازسنگ است.
۲- طلیطله- شهریست برکوه ، بربرکوه بررود، و رود تاجه ازگرد وی برآید.
۳- تطیله ۲- شهریست بنزدیکی کوه واندروی سموربسیارست.
۱-دراصل،قرظنه. ۲- دراصل:بطیله.
۱82 41
بی اندازه کی بجایها ببرند.
۴- لارده، سرقص ۱، شنتریه، ریه، استنجه، جیان ۲، مورور۳، قرمونه ۴، نبله ۵، غافق- شهرهای اندلس است وجایهاست با نعمت بسیاروآبادانی و بازرگانان روم ومغرب و مصر، و اندروی خواسته بسیارست وهوای معتدل.
۵- باجه- شهری قدیمست اندراندلس و با خواسته.
۶- قوریه-شهریست خرد اندروی مردم اندک و خواسته.
۷- مارده-بزرگترین شهری است اندراندلس و آنرا حصاری و باره و خندقیست محکم.
۸-ترجاله، وادی الحجاره- دوشهریست اندراندلس سردسیر، قدیمترجاییست اندرین ناحیت.
۹- طرطوشه- شهریست آبادان برکناردریاء روم و بحدود غلجسکس و افرنجه، کی دو ناحیت اند ازروم پیوسته است.
۱۰- بلنسیه ۶- مرسیه، بجانه، شهرهاییی اند برکرانۀ خلیج دریای روم نهاده و جاییهاء با نعمت.
۱۱- مالقه - شهریست برکران دریاء روم ازوی پوست سوسمار
_____________________________________________
۱- معمولأ: سرقصته. ۲- دراصل: خیان. ۳- دراصل: مورود. ۴- دراصل: فرمونه ۵- دراصل: لبله . ۶- دراصل : ملنسیه
۱83 41-42
خیزد،کی برقبضۀ شمشیرکشند سخت بسیار.
۱۲- جزیره- شهرکیست برکران خلیج واندراول مسلمانی، اندلس را ازین شهربگشادند.
۱۳-سدونه، اشبیلیه ۱، اخشنبه- شهرکهاییی اند برکران دریای اقیانوس مغربی نهاده جایهای کم نعمت و کم مردم.
۱۴- شنترین-آخرین شهریست ازحدود اندلس برکران دریای اقیانوس نهاده و ازوی عنبراشهب خیزد، بغایت نیک سخت بسیار. و اندرحدود مغرب هیچ جای دیگرنیست.