به مجلس اندر کان بت مرا شراب دهد
از کتاب: دیوان عنصری بلخی
، بخش غزلیات
، غزل
به مجلس اندر کان بت مرا شراب دهد
به من نشاط و به بدخواه من عذاب دهد
یکی چنانکه خدایش همه عذاب دهد
یکی چنان که خدایش همه ثواب دهد
گمان آنکه به من آفتاب خواهد داد
بلی چو ساقی مه باشد آفتاب دهد
اگر بخوانم آن را کجا که دوزخ اوست
هر آینه گل حمرا مرا جواب دهد
ز باد حلقه ی زلفین او بر آن رخسار
همی شتاب کند تا مرا شتاب دهد
برین جهان چه شناسی عجبتر از خط او
که مشک نیست همی بوی مشک ناب دهد
سیاه دیرش مویست و یال رویش روی
خرد ز هر دو نشان و همی صواب دهد