آمدن ارتاش و خطبه کردن بر بيغو

از کتاب: تاریخ سیستان
08 March 1485

و عهدها بستند و خطبه بر بیغو کردند، و ارتاش کس فرستاد و آن ترکمانان را فرمود که با احمد طاهر بودند تا او را و یاران او را همه به نزدیک او آوردند که در شهر، واحمد طاهر را بند برنهاد و همه اولیاء او را، و به ارگ آورد و ارتاش و امیر با نصر و سپاه برفتند و به دربُست شدند، و بوالفضل، احمد طاهر را و منوچهر را و 

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

١. اینجا در حائبه با خطی قدیمی و درشت نوشته شده [بودن قحبط]

٢. این ارتاش برادر ابراهيم ينال و پسر عم طغرل سلجوقی است

٣.در شجره نامهٔ راحة الصدور بیغو نام  غیر از موسی بیغو پسر سلجوق و عم سلطان طغرل و چغری به نظر نمی رسد . و در تاریخ سلاجقه لعمادالدین محمد بن محمد بن حامد، ببغو ارسلان را یکی از رؤسای سلاجقه که با مسعود می جنگیدند نوشته و اشاره به اسارت وی به دست سلطان مسعود کرده است. در تاریخ بیهقی نام بیغو در ضمن رؤساست ليكن از اسارت وی ذکری نیست . این اثیر می گوید که از سلجوق سه پسر ماند ارسلان و میکائیل و موسی، لیکن بعد میگوید: بیغور طغرل بک محمد و جغری بک دارد پسران میکائیل بن سلجوق اند و بیغو را برادر طغرل و چغری می شمارد. و غلبهٔ تاریخ در اینست که بیغر همان موسی پسر سلجوق است که بعد از قسمت شدن خراسان بین سلاجقه مملکت سیستان و هراة و بوشنج و غور به نام او افتاد و از اینکه در اوایل امر سلاجله خبر این بیغو یکباره منقطع می شود پیداست که مردی پیر و فرتوت بوده و دیر نمانده است، راوندی صاحب راحة الصدور که شجره نامهٔ سلاجقهٔ مذکور در فوق از اوست در صفحه ۱۰۳ بعد از فتح خراسان به دست سلاجقه گوید: ((پس هردو برادر چغری و طغرل و عم ایشان موسی بن سلجوق که او را بیغو (کذا به تقدیم با بر باء) کلان گفتند و عم زاذگان و...به هم نشستند و عهدی ببستند.. الخ)) و باز در صفحه ۱۰۴ در تقسیم ممالک گوید: ((و موسی بیغو کلان به ولایت بست و هراة و سیستان و نواحی آن چندان که تواند کشود نامزد شد..... الخ)) و خواجه فضل الله رشیدالدین نیز در جامع عین ابن اخبار را کلمه به کلمه از راحة الصدور گرفته و روایت کرده است.




مظفر حصین را و باجعفر حمدان درقی و همهٔ اولیاء و سرهنگان ایشان را فرمود امیر شهر را پو نصر کولکی را تا برآویخت.