سخن اندرناحیت ماوراءالنهر و شهرهای وی
ناحیتیست کی حدود مشرق وی حدود تبتست، وجنوب وی خراسان است وحدود خراسان و مغرب وی غوزست و حدود خلخ ، و شمالش هم حدود خلخ است. واین ناحیتیست عظیم وآبادان و بسیارنعمت و درترکستان، وجای بارزگانان، و مردمانی اند جنگی وغازی پیشه
______________________________________________________________
۱-پروان ۲-سنگس
106 25
و تیرانداز و پاک دین، واین ناحیتی با داد وعدلست و اندرکوههای وی معدن سیمست و زر سخت بسیار، با همه جوهرهای گدا زنده کی از کوه خیزد، چون زاگ و زرنیخ و گوگرد و نوشادر.
۱ - بخاراء شهری بزرگست و آبادان ترین شهریست اندرماوراءالنهرومستقر ملک مشرقست، وجاییی نمناکست و بسیارمیوها و با آبهای روان، ومردمان وی تیر اندازند و غازی پیشه، و ازو بساط و فرش و مصلی نماز خیزد نیکو و پشمین، و شوره خیزد کسی بجایها ببرند، و حدود بخارا دوازده فرسنگ اندر دروازه فرسنگست و دیواری بگرد این همه در کشیده بیک پاره و همه رباطها و دهها از اندرون این دیوارست.
۲ – معکان ۱، خجادک، دندونه ۲، بومکث، مدیامجکث، جزغنکث ۳ – شهرکهاییی اند با منبر، ازحدود بخارا، جایهایی آبادان و با کشت و برزبسیار.
۳ – فرب ۴ – شهرکیست بر لب جیحون و میر رود آنجا نشیند و اندرمیان بیابانست.
۴ – بیکند ۵ – شهرکیست او را مقدارهزاررباطست،زمینش درستست
______________________________________________________________
۱--مغکان ۲- زندنه ۳- خرغنکث ۴- فربر ۵- پیکند
107 25
و اندروی گنبد گورخانهاست کی ازبخارا آنجا برند.
۵ - سغد،ناحیتیست کی اندرنواحی مشرق جاییی نیست ازآن خرم تربا آبهای روان و درختان بسیاروهواییی درست و مردمانی مهمان داروآمیزنده، ونعمتی فراخ و آبادان و مردمان نرم دین دار بسیارند.
۶ – طواویس – شهرکیست ازبخارا برسرحد سغد و اندروی هرسالی یک روزبازارست کی خلق بسیاراندروی گرد آیند.
۷ – کرمینه، دبوسی، [ ۲۳a ] ربنجن – شهرکهاییی اند اندرسغد برراه سمرقند آبادان و با نعمت و آبهاء روان و درختان.
۸ – کشانی – آبادان ترین شهریست اندرسغد.
۹ – ارمان ۱ ازکشانیست.
۱۰ – استیخن ۲ جاییی خرمست و آبادان و با نعمت بسیار.
۱۱ – کنجکث ۳، فرنکث ؟ - دوشهرست میان رود و میان استیخن نهاده.
۱۲ – دران ۴ – شهری خرمست و خردست وازسمرقندست.
۱۳ – سمرقند – شهری بزرگست و آبادان است و با نعمت بسیار و جای بازرگانان همه جهانست واو را شهرستانست و قهندزست و ربض است، وازبالای بام بازار شان یکی جوی آب روانست ازارزیر، وآب از کوه بیاورده، واندر وی خانگاه مانویانست وایشانرا انغوشاک خوانند،
۱-زرمان ؟ ۲- اشتیخن ۳- گنجکث ۴- واذار
108 25
و از وی کاغذ خیزد کی بهمه جهان به برند و رشته قنب خیزد، و رود بخارا بر در سمرقند بگذرد.
۱۴ – ورغسر، بنجیکث – دو شهر کند از سمرقند برلب رود بخارا نهاده و قسمت گاه آب بدین ورغسر است.
۱۵ – کش – شهری گرم سیرست و اندر وی باران بسیار آید و او را شهرستان و قهندز و ربض است ، و او را دو رودست کی بر در شهربگذرد و اندر کشتهای وی بکار شود، و اندرکوههاء وی معدن داروهاست و ازو استران نیک خیزد و ترنگبین و نمک سرخ کی بهمه جهان ببرند.
۱۶ – نوقت قریش ۱ – شهرکیست با کشت و برزبسیار.
۱۷ – نخشب – شهریست بسیار نعمت و آبادان و با کشت و برز بسیار، و او را یک رودست کی اندر میان شهر بگذرد.
۱۸ – سونخ ۲ شهرکیست از نخشب.
۱۹ – سکیفغن – شهرکیست با کشت و برز بسیار.
۲۰ – بزده – شهرکیست کم مردم و بسیارکشت و برز و ایشان را یکی خشک رودست کی اندر وی بعضی از سال آب رود و بیشتر آبشان از چاهها و دولابهاست .
۲۱ – کسبه – جاییی با کشت و برز بسیارست.
_________________________________________________
۱-نوقدقریش ۲- سوبخ
109 25
۲۲ – ترمذ،شهریست خرم و بر لب رود جیحون افتاده، و او را قهندزیست بر لب رود، واین شهربارگه ختلان و چغانیان است واز وی صابون نیک و بوریاء سبزوبادبیزن خیزد.
۲۳ – هاشمگرد – شهرکیست با گوسپند و چهار پای بسیار.
۲۴ – جرمنکان ۱ – شهرکیست با کشت و برز و آبهای روان .
۲۵ – جغانیان ۲ – ناحیتیست ویران و ناحیتی بزرگست و بسیارکشت و برز، و برزیگرانی کاهل و جای درویشان ولکن با نعمت بسیارست و مردمانی جنگی و دلاور، و این ناحیت هواییی خوش دارد و زمینی درست و آبی گوارنده، وازوی اسب خیزد اندک و جامۀ پشمین و پلاس و زعفران بسیارخیزد، وپادشاه این ناحیت از ملوک اطرافست واورا امیرچغانیان گویند.
۲۶ – دارزنلی ۳ – شهرکیست از گرد او خندق است و از حدود جغانیانست و از وی پای تابه خیزد و گلیمینه و بساط پشمین .
۲۷ – جغانیان ۴ – شهریست بزرگ ببرا کوه نهاده و قضبۀ این ناحیتست جاییی با آبهای روان و هواییی خوش و مردمانی درویش.
۲۸ – باسند، شهرکیست با مردم بسیار بر راه بخارا و سمرقند [ ۲۳b] جاییی استوار و مردمانی جنگی.
_______________________________________________________________
۱-چرمنگان ۲- چغانیان ۳- دار زنگی ۴- جغانیان
110 25
۲۹ – زینور – شهرکیست با کشت و برز بسیاروکم مردم.
۳۰ – نوژان – شهرکیست و اندر وی حصاریست سخت استوار.
۳۱ – دیکر ، شهرکیست بنزدیک رود نهام نهاده است ، و هواییی خوش و [ نعمت ] بسیار.
۳۲ – همواران ، شهرکیست بنزدیکی رود کسوان نهاده است و مردم اندک اند.
۳۳ – شومان – شهریست استوار و ببرا کوه نهاده و گرداوبارۀ کشیده واو را قهندزیست برسرکوه نهاده، واندرمیان قهندزچشمۀ آبست بزرگ، ازوی زعفران خیزد بسیار.
۳۴ – افریذان – شهریست کم مردم واندرمیان کوه نهاده.
۳۵ – ویشکرد ۱ – شهریست استوار،اندرمیان کوه و صحرا نهاده برحدمیان چغانیان وختلان، واندروی دایم باد آید، وتربت شمس بلخی رحمه الله علیه آنجاست،وازوی زعفران بسیارخیزد.
۳۶ – سروشنه، ناحیتیست بزرگ و آبادان و با نعمت بسیار، واو را شهر وروستاهاء بسیاروازوی نبید بسیارخیزد و ازکوههاء وی آهن خیزد.
______________________________________________________
۱-ویشگرت Vayghagirt در حاشیه با قلمی غیر از قلم متن وی شکرد اضافه شده است
111 25
۳۷ – زامین، شهریست بر راه خجند و فرغانه و از سر و شنست، و اندروی حصاریست محکم، جاییی با کشت و برز بسیار.
۳۸ – چرقان – شهرکیست هم از سروشنه ، جاییی آبادان.
۳۹ – دزک – شهرکیست اندر وی آب روانست و بنزدیکی او جاییست مرسمنده خوانند ، و آنجا در هر سالی یک روز بازار بود کی گویند آن روز در آن بازار افزون ازصد هزار دینار بازر گانی کنند.
۴۰ – نوینجکث ۱ – قصبۀ سروشنت و مستقر میراین ناحیتست ، و جاییی بسیار مردم و آبادان و با نعمت بسیار و آبهاء روان.
۴۱ – فغ کث، عرق ۲، ساباط ، کرکث – شهرکهاییی اند ازحدود سروشنه با کشت و برز و مردم بسیار.
۴۲ – بتمان – ناحیتیست اندر کوهها و شکستگیها از حدود سروشنه واو را سه حدست، بتمان اندرونی و بتمان میانه و بتمان بیرونی ، واین
ناحیتیست با کشت و برز بسیار، و جای درویشان، و اندروی دهها و روستا های بسیارست، و اندرکوههای وی معدن نوشا درست بسیار.
۴۳ – برغر ۳ – ناحیتیست ازبتمان میانه و دریاژه اندرویست و رود بخارا ازین دریاژه رود، واندروی آبها درافتد ازبتمان میانه.
۴۴ – خجند – شهریست و آن قضبۀ آن ناحیتیست و با کشت و برز
_______________________________________________________
۱-بونجیک ۲- غزق. ۳-درحاشیه"فرخل"با قلمی غیرازقلم متن.
112 25
بسیارست – و مردمانی بامروت وازوی انارخیزد.
۴۵ – فرغانه - ناحیتیست آبادان و بزرگ [ وبا ] نعمتهای بسیار، واندروی کوه بسیارو دشت وشهرها وآبهاءروان و درترکستانست، و آنجا بردۀ بسیارافتد ترک، واندرکوههاء وی معدن زرو سیمست بسیارو معدن مس و سرب و نوشادر و سیماب و چراغ سنگ و سنگ پای زهر، وسنگ مغناطیس وداروهاء بسیارست، وازوطبرخون خیزد و گیاهاییی کی اندرداروهاء عجب بکارشود، وملوک فرغانه اندرقدیم ازملوک اطراف بودندی، وایشان را دهقان خواندندی.
۴۶ – چذغل ۱ – ناحیتیست ازفرغانه و اندر میان کوهها و شکستگی ها نهاده، و اندروی شهرکهاست و دههاء بسیاروازوی [ ۲۴a ] اسب خیزد، و اندروی معدنهاست و ازوی گوسپند بسیار خیزد.
۴۷ – اخسیکث – قصبهء فرغانه است ومستقرامیراست وعمال ،وشهری بزرگست برلب رود خشرت۲ نهاده وبردامن کوه،واندرکوه وی معدن سیم و زربسیارست، مردمانی نبیدخواره اند.
۴۸ – واتکث، حداست میان خجند و فرغانه، وشهرکیست با کشت و برزبسیار.
۴۹ – بیتموخ ۳ ، شهرکیست کی ازوی سیماب خیزد.
________________________________________________________________
1-درهمین فصل بشماره 63 ن.ک،"جدغل،امروز"چتغال"خوانده میشود.
2-Jexartea
۳-شوخ
113 25
۵۰ – طماخس – نامکاخس، دوشهرکست ببرا کوه نهاده.
۵۱ – سوخ – اندرکوهست بر حدمیان بتمان وفرغانه و او را شست ده است.
۵۲ – اوال ۱ببرا کوهست واورادیهاست.
۵۳ – بغسکان ؟ - از آوالست.
۵۴ – خواکند ،رشتان،زندرامش- شهرکهاییی اند انبوه با کشت وبرزبسیار.
۵۵ – قبا – شهریست بزرگ و خرم ترین شهریست اندرناحیت فرغانه .
۵۶ – اوش- جاییی آبادانست و بسیارنعمت، ومردمانی جنگی، و ببراکوه نهاده است وبرین کوه پاسبانست و دیده بانست کی کافرترک را نگاه دارد.
۵۷ – اورشت،خرساب – دو شهرکند با آبهاءروان وگشادگی و نعمت بسیار وهوای درست.
۵۸ – اوز کند ۳ شهریست برحد میان فرغانه و ترک و برکرانۀ وی دو رود بگذرد، یکی را رود تباغرخوانند، ازتبت رود، ودیگر را برسخان خوانند کی از خلخ رود.
_____________________________________________________________
۱-آوال ۲- اوزگند
114 25
۵۹ – ختلام – شهرکیست مولود نصربن احمد میرخراسان اندروی بوده است.
۶۰ – کشوکث ، پاب – دو شهرکند آبادان و با کشت و برزبسیار واین همه شهرها از ناحیت فرغانه است.
۶۱ – بشت، کلسکان، یوکند، کوکث، خشکاب – شهرکهاییی اند بیکدیگرنزدیک و با کشت و برزبسیار ومردمانی درویش.
۶۲ – شلات – ثغری است برروی ترک نهاده.
۶۳ – ایلاق، ناحیتیست بزرگ اندرمیان کوه وصحرا نهاده و مردم بسیار و با کشت و برزو آبادان ومردمانی کم خواسته، واندروی شهرها و روستاها بسیار و مردم روستا پیشه ، کیش سپید جامگان دارند، و مردمانی اند جنگی و شوخ روی، اندر کوههاء وی معدن سیم و زر است وحدودش بفرغانه و جدغل و چاچ و رود خشرت پیوسته است، و مهتران این ناحیت را دهقان ایلاق خوانند، واندر قدیم دهقان این ناحیت را ازملوک اطراف بودندی.
۶۴ – نو کث – قضبۀ ایلاقست، واو را شهرستانیست وقهندرست، وربض است، وایشان را رویست ایلاق خوانند، واین نوکث برلب اونهاده است.
۶۵ – کهسیم شهرکیست ببرا کوه، و اندرکوه وی معدن سیمست.
_____________________________________________
1-کوه سیم.
115 25
۶۶ – ذخکث – شهرکیست که ازکوه وی داروی موش خیزد.
۶۷ – یهودلغ، ابرلغ ؟ ایتلخ ، الخنجاس- شهرکهاییی اند برحد فرغانه وایلاق.
۶۸ –ذسامی سبرک – شهرکیست خرم و آبادان.
۶۹ – برفکسوم، حنح، خاس۱ – شهر کهاییی اند با کشت و برز بسیارو اندک مردم.
۷۰ – غزجند، شهر کی خرمست و با نعمت.
۷۱ – تکث، شهرکیست با خواستۀ بسیار.
۷۲ – کلشجک، خمبرک، اردلانکث، ستبغوا [ ۲۴b ] حناح، شهرکهاییی اند بیکدیگرنزدیک و آبادان وبا کشت و برزبسیار وآبهاء روان. اردلانکث قصبۀ این شهرکهاست.
۷۳ – کرال، غزک، خیوال، ورذول، کبریه، بغورانک ؟ - شهرکهاییی اند خرد با کشت و برز بسیار، وازنجا اسب خیزد و بیکدیگر نزدیکند.
۷۴ – ارد کث ۲، بغویکث، فرنکث، شهرکهاییی اند خرد و آبادان و با نعمت و بیکدیگرنزدیک.
۷۵ – جبغو کث، شهرکی خرمست و لشکرگاه چاچ بودی اندرقدیم.
___________________________________________
۱-فهرست بارتولد"خابس". ۲- ایزدکت۲
116 25
۷۶ – شکا کب، انجباس – دوشهرکست خرم و آبادان و ازایلاق است.
۷۷ – تنگت بخارنان – قصبۀ است واو را ناحیتهاست میان ایلاق و جدغل و چاچ و اندروی آبهاءروانست وجای بازرگانان است.
۷۸ – یالا پان، شهرکیست ازوی تالب رود پرک فرسنگیست و اندر وی سرای درم زدنست.
۷۹ – چاج ۱، ناحیتیست بزرگ و آبادان ومردمانی غازی پیشه، وجنگ کن و تونگر و بسیار نعمت، و ازوی کمان و تیرخدنگ و چوپ خلنج بسیارافتد، وملوک وی اندرقدیم ازملوک اطراف بودندی.
۸۰ – بیکث ۲، قصبۀ چاچ است وشهری بزرگست و آبادان وخرم و مستقرسلطان اندروی است.
۸۱ – نوجکث – شهرکیست کی کشتی بانان کی اندررود پرک ورود خشرت کارکنند ازنجا باشند.
۸۲ – کرجاکث،ترکوس ۳، خاتون کث، دمغان کث، دو [ کذا ] شهرکست خرد وآبادان و بارگاه سغد وسمرقندست وآن فرغانه وایلاق است.
۸۳ – بنا کث – شهرکیست برلب رود خشرت، خرم وآبادان.
________________________________________________________________
۱-چاچ ۲- بینکث ۳- فهرست بار تولد [ترکوش]
117 25
حرسنکث،حرحکث، شتور کث، سبکث۱، حاکث، ککرال ۲ شهرکهاییی اند ازچاچ، وازیشان کمانهاء چاچی خیزد وجاییی خرمست و بسیارنعمت و آبادان.
۸۴ – اسبیجاب، ناحیتیست برسرحد میان مسلمانان وکافران، جاییی بزرگست و آبادان برسرحد ترکستانست، وهرچیزی کی ازهمه ترکستان خیزد، آنجا افتد و اندروی شهرها و ناحیتها و روستاها بسیارست، وازوی نمد خیزد وکوسپند، وقصبۀ این ناحیت شهریست کی اسبیجاب خوانند. شهری بزرگست وبا نعمت بسیارو جای سلطان است وبا خواستۀ بسیاریست، ومعدن بازرگانان همه جهانست .
۸۵ – سانیکث، شهریست خرم و با نعمت وتوانگر.
۸۶ – ندحکث، شهرکیست خرم و با نعمت بسیار.
۸۷ – ستکند،جاییی با نعمت است و برلب رود نهاده، ومردمانی جنگی اند،واندروی جای ترکان آشتیست وازقبیلهای ایشان بسیار مسلمان شده است.
۸۸ – پاراب، ناحیتیست با نعمت و قصبۀ اورا کدرخوانند ومردمانی اند جنگی و دلاور، وجای بازرگانانست.
۸۹ – ومیان اسبیجاب و لب رود، گیاخوارهمه اسبیجاب است،
_______________________________________________________
۱-بیسکث ۲- کرکوال؟
118 26
و بعضی ازچاچ و پاراب و کنجده، و اندر وی هزار خر گاهست از آن ترکان آشتی کی مسلمان گشته اند.
۹۰ – صهران ۱ – شهریست با نعمت بسیار وجای بازرگانان غوزست.
۹۱ – ذرنوخ – شهرکیست برلب رود نهاده و آبادان و مردم اندک.
۹۲ – سوناخ، شهرکیست [ ۲۵ a ] از پاراب و بسیار نعمت وازوی کمانهاء نیک خیزد، کی بجایها به برند.
۹۳ – شلجی، طرار ۲، مکانکث ۳، فرونکث، مرکی، نویکث، شهرکهاییست کی اندروی مسلمانان و ترکان اند، وجای بازرگانان است و درخلخ و درافرونکث و مرکی و نویکث ترکان بسیارند.