سخن اندرناحیت خرخیز
مشرق وی ناحیت چین است و دریای اقیانوس مشرقی وجنوب وی حدود تغزغزاست وبعضی ازخلخ ، ومغرب وی از حدود کیما کست ۵ از
________________________________________
۱-پغما. ۲- ارتوج.
۳ - خیرمکی هم خوانده میشود. ۴ – ارتوجیان
۵ - کیماکست.
80 14
ویرانی شمال و اندرناحیت ازوی هیچ آبادانی نیست و این ویرانی شمال است کی آنجا مردم نتوانند بود، ازسختی سرما. وازاین ناحیت مشک بسیار افتد و مویهاء بسیار و چوب خلنج و دستهء کار۱ ختو خیرد و ملک ایشانرا خرخیر خاقان خوانند. واین مردمان۲ اندکی طبع ددگان دارند، و درشت صورت اند و کم موی و بیداد کار و کم رحمت و مبارز و جنگ کن،و ایشان را با همه قومی کی از گردا گردا یشانست جنگ است و دشمنی است و خواستهء ایشان از جهاز هاء خر خیزست و گوسپند و گاو و اسب ومی گردند بر آب و گیا و هوا و مرغزار و ایشان آتش را بزرگ دارند و مرده را بسوزند، و خداوندان خیمه و خر گاهند، وشکارکننده ونخجیرزنند.
۱-فوری ۳ نام قومی است هم ازخرخیز اندرمشرق ازخرخیزباشند ایشان و بادیگرخرخیزیان نیامیزند، و مردم خوارند و بی رحم و زفان ایشان دیگرخرخیزیان ندانند وچون وحشی اند.
۲- واززیروی شهریست کمجکث خوانند، خرخیزخاقان آنجا نشیند.
۳- کسیم – نام قومی است از خرخیز ببرا کوه نشسته اند با خرگاهها و صید موی و مشک و ختوو آنچ بدین ماند کنند و قومی دیگر اندازخرخیز
___________________________________________
۱-کارد. ۲- در اصل: مردمانی .
۳- قوری .
81 15
سخن ایشان بخلخ نزدیکترست ولباسشان چون لباس کیماک است و هیچ نوع را ازخرخیردهها و شهرها نیست البته وهمه خرگاههاست،الا آنجا کی نشست خاقان است.