آمدن عبدالله بن حمید به سیستان

از کتاب: تاریخ سیستان
08 March 1485

اول عاملی که از خاص هرون الرشید به سیستان آمد عبدالله بن حمید بود. اندر آمد هشت روز گذشته از رجب سنهٔ احدی و سبعین و مائه و عبدالله بن عون را خلیفت خویش کرد و اینجا روزگاری ببود، باز رشید او را عزل کرد وعثمان بن عمارة بن خزیمة المزنی(٢) [را] به سیستان فرستاد و عثمان از پیشِ آمدن، سوی شبیب بر(٣) عبیدالله نامه کرد و او را خلیفت کرد وشبیب مردمان را استمالت کرد و شهر را آرام داد؛ و عبیدالله(۴) حمید بازگشت سوی عراق، و عثمان بن عماره به نفس خویش به سیستان آمد روز آدینه هفت روز مانده از جمادی الاولی سنهٔ اثنی و سبعین و مائه، و به درِ پارس اندر آمد و بشر بن فرقد(۶) را اندر آن روز بکشت، چون به شهر اندر آمد مردمان را آرام داد، و سبب کشتن بشر آن بود که بر زبان ها رفته شده بودکه فتنه به سیستان بشرِ فرقد همی افکند.بازپسر خویش را صدقة بن عثمان را با سپاهی به بُست فرستاد و مطرب بن سمرة القاضی را [و] گروهی غازیان با او بفرستاد تا به رُخّد شدند و آنجا ترکان جمع شده بودند، با ایشان حرب کردند و ظفر 

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

۱. اصل: و کثیر- و معلوم نیست کثیر بن سالم و سپاه وی از اهالی بیستگانی خواسته اند یا سپاه از کثیر بن سالم، اگر شق اول باشد متن صحیح است ولی در صورت شق ثانی باید چنین باشد: ((پس سیستان بشورید بر کثیر بن سالم و سپاه بیستگانی خواست)) و ظاهراً شق ثانی درستست.              ٢. اصل: حزیمة المرنی.

٣. کذا...و ظاهراً، شبیب بن عبیدالله.               ۴. قبلاً این شخص را عبدالله نوشته است.

۵. اصل: اربعین.                      ۶. بشر بن فرقد نامی هم از اجداد خانوادهٔ صفاریان بوده است. 




یافتند و بسیار ازیشان بکشتند وصدقه به سیستان نیامد به بُست بایستاد، و حضین(۱) خارجی باگروهی خوارج میان بست و سیستان تاختن ها همی کرد،عثمان نامه کرد سوی صدقه پسر خویش تا از بُست به حرب حضین آمد و غازیان با او بیامدند و خود ازین سو بشد، تا عثمان سوی خوارج برسید، صدقه بر خوارج ظفر یافته بود(٢)، هر دو سپاه به سیستان بازگشتند، و[عماره] به سیستان داد کرد وبا مردمان نیکوئی کرد تا بازسخن سیستان رفت به حضرة امیرالمومنین هرون الرشید که لیث بن ترسل روزی امیرالمومنین را که از شکار بازگشته بود خدمتی کرد و به موقع افتاد، پس او را بخواند وگفتا: تو رابه مصر همی فرستم اگر کار بر آن جمله کنی که ایزد- تعالی و تقدس- فرموده است، به سیستان ترا مسمّا کنم تا کارت بزرگ گردد، باز گفت: شاعر گفته است: 

شعر 

اَلزِم سِجِستان وَ احذَر اَن تُنافیها           فَاِنَّها  جنَّةً   سُبحَانَ   مُنشیِها

پس مردمان مجلس گفتند که: مصر بزرگوار شهری بود، تا امروز که امیرالمومنین حدیث سیستان یاد کرد، [و] داود بشرالمهلّبی(٣) از بزرگان بود، سیستان او را داد هرون الرشید، و داود به راه خراسان به سیستان آمد روزپنج شنبه یازده روز رفته از شهر ربیع الاول سنهٔ ست وسبعین و مائه. وهمام بن سلمه بن زیاد بن همام بر خراج بیامد.و داود اینجا روزگاری ببود باز بیرون شد به حرب حضین(۴) شب شنبه سیزده روز گذشته از ربیع الآخر سنهٔ سبع وسبعین و مائه،و سپاه مطوّعه وغازیان(۵) سپاهی بزرگ با او، وحربی بزرگ بود و بسیار مردم کشته شد از هر دو گروه، و حضین خارجی کشته شد(۶)، و داود به سیستان باز آمد، باز رشید فضل بن 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

۱. کامل ج ۶ ص ۴۱: حصین، و هو من موالی قیس بن ثعلبه من اهل اوق. 

٢. کامل: حصین لشکر عثمان بن عماره را هزیمت کرد. 

٣. کامل: داود بن یزید (ج ۶ ص ۴۱).                        ۴. رجوع شود به ح ٧ ص ٩٢. 

۵. مطوّعه و غازیان: کسانی که از شهرهای اسلام به طوع و رغبت غزا و جهاد با خرج خود دسته دسته گرد آمده و در سرحدها به حرب کفار می رفتند و غالباً با لشگر سلطان همراه می شدند.     

۶. کامل ۶ ص ۴۱: ((حصین الخارجی پس از شکستن سپاه سیستان به خراسان رفت و قصد پوشنج و هراة و بادغیس کرد و هرون الرشید خالد الغطریف بن عطا (والی خراسان) را نامه نوشت به طلب حصین، و او داود بن یزید را با دوازده هزار سپاه به حرب حصین گسیل کرد و حصین با ششصد مرد آن لشکر را هزیمت نمود و خلقی بسیار از ایشان بکشت، پس به خراسان اندر همی گشت تا در سنه سبع و سبعین و مائه به قتل رسید...)) و ولایت خالد غطریف نیز از این تاریخ فوت شده است. 



یحیی را خراسان داد و سیستان، و فضل، یزید بن جریر را به سیستان فرستاد.