رفتن یعقوب به حرب صالح بن حجر

از کتاب: تاریخ سیستان
08 March 1485

صالح به قلعهٔ کوهژ(۴) بود هیچ خبر نداشت تا یعقوب پیرامن قلعه فرو گرفت پس چند روز حرب صعب کردند، چون صالح یقین شد که قلعه بخواهد ستد، خویشتن را بکشت ، و او را از قلعه فرو افکندند ، و قلعه بدادند و زنهار خواستند،و صالح را به بُست آوردند و به گور کردند . یعقوب به قلعه استواری (۵) نشاند و باز به سیستان آمد چهار روز مانده از جمادی الاولی سنة ثلث و خمسین و مایتی ، پس از 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

۱.اصطخری عمار را پسر یاسر می نویسد ((و کان للشراة رئیس بعرف به عمار بن یاسر )) (ص۲۴۷) .

۲.کذا ...و شاید کوین باشد که آن را (( جوین )) یا جسم هم آورده است و اصطخری هم آن را ((جوین)) ضبط کرده .

۳.ازاینجا محققاً نام شخصی افتاده است و در سایر تواریخ این کس به نظر نرسید .

۴.بیهقی چاپ تهران : کوهتیز و چاپ کلکته: کوهشیر (ص۲) قلعتی بوده از قلاع غزنین بر راه بست و این قلعت است که امراء محمد بن محمود وی را به هواداری امیر مسعود بن محمود از تکین آباد گرفته در آن قلعت بازداشتند و هیچ کدام از این دوسه نام در کتب مسالک دیده نشد و ( کوهژ) در اصل ( کوهیژک) باشد به معنی (کهک) به فارسی از دو املای دیگر نزدیک تر است.                                          ۵. استوار در این جا. یعنی معتمد

آنکه آن ناحیت را آرام داد، [به] و الشان(۱) و زمین داور و زمین بُست عمًال بیستانید،  پس روزگاری به سیستان ببود، و قصد هری کرد ، روز شنبه یازده روز گذشته از شعبان سنة ثلث و خمسین و مایتی .