ذکر شصت و دوم
در صفت عدل ملک
شمس الدّین کهین در خلق شهر هراة
چون شهور سنۀ ثمان و سبعین و ستّمائه[=۶۷۸] درآمد و درین سال ملک سعید شمس الحثّ والدّین به جهت استمالت و رعایت رعایای ولایات، امثلۀ همایونی به اطرف و اکناف بُلدانی که در حکم او بود[ند] بفرستاد . بعد از چند روز امرا ولاتی که در ممالک او منشور امازت و رایت ایالت داشتند به هرات آمدند و به تجدید خطّۀ هراـ، گفبت عن الآفات ، که مستقر سریر سلاطین و مطالع خورشید ارباب یقین قبلۀ اخیار و ابرار و کعلۀ اشراف و احرار و مرکز روع و تقوی و منشاء اصحاب فضل و فتوی و مأمن زهّاد و عبّاد [۳۶۸] مسکن اقطاب و اوتاد۲ است، معمر گشت و نمودار جنّت شد و به واسطۀ دین قوی عدل گستری ملک شمس الدّین شرایع اسلام بخ غایت ظهور انجامید و مَناهِج و شعائر مسلمان به کمال وُضُح و لُمُوع پیوست .
شعر
دین محمّد قوی گشت به تأیید او ملک مخله نوی یافت به دوران او۳
گینتی غدٌار گشت تابع فرمانش و باز گنبد دوٌار شد چاگر دوران او
و ساکن مساکن هرات را چهرۀ مخدرۀ مراد از تُتُق آمال جمال داد و پیکر صبح نجح ۴ از افق آمانی روی نمود، و سرارت نوایر نوایب از روی جهان ناپدید گشت، و داعیِ حیف و بیدادی که چون آفتاب رایت شهرت برمی افروخت سر در حجاب اُقُول و خُمُول کشید و ساعتیِ فساد و فتنه که به سان صبحدم خنجر از غِمد خاور بر می کشیر پای بستِ شکنجۀ قهر و قسر ماند وبه تازگی صیت رافت و ذکر مرحمت مبک سعید شمس الحقّ والدّین به گوش ساکنان خراسان رسید و انورا و اضواء انصاف و انتصاف او به اقصای ایران پیوست .
_____________________________________________________________________
۱ . اصل: شصتم. ۲اصل: اوتاب. ۳.اصل : به دوران تو.
۴. اصل: نحح.
۳۸۸ تاریخ هرات
شعر
تاخت از بیم قهر او فتنه زان سوی نیستی به صد فرسنگ
شد سعاعات عدل و رأفت او برتر از اوج برٌه ئ خرچنگ
رفت از صیقل مهابت او زنگ ظلم از رخ جهان دو رنگ