فضل دیگر
اسکندر رومی(۱) چون دارا بن داراب کشته شد، و روشنک دختر او را به زنی کرد، و قصد هند کرد، به سیستان رفت و بران قلعه شد که کیخسرو بنا کرده بود، بر شمال قلعه سیستان، و قلعهٔ دیگرست بر جنوب که پس از آن اردشیر بابکان بناکرده، و آنجا هفت روز ببود و اِسپَهبَدِ سیستان را بنواخت که او را خدمت بسیار کرد و پذیرهٔ (٢) او باز شد،پس بفرمود تا آنجا که دیدبان گاهِ قلعه بود، قلعهٔ جداگانه کردند، و روشنک آنجا یله کرد تا از کار هند فارغ شد، و باز آنجا آمد، و آن قلعه تمام کرده بودند، پس یک ماه اینجا ببود تا نیکو تمام شد،گفت: اراک چنین باید قلعه اندر(٣) نچنانکه بود، و اَراک به زبان رومی دیدبانگاه را گویند، و آن اینست که اکنون قلعهٔ سیستان است که ارک گوید(۴)، ذوالقرنین کرده است، و این حکایت به چندین کتاب یاد کرده آمدست یکی به اخبار سیستان، و دیگرعبدالله بن المقفع اندر کتاب سِیَر ملوک عجم باز گوید، و ابوالفرج قدّامة بن جعفر بن قدّامة البغدادی (۵) اندر کتاب خراج به باب مسالک وممالک بازگوید، این خبر ها درست می گردد اندر حدیث سجستان ار حدیث انبیا- علیهم السّلام- و بالله العصمة و التّوفیق.