آمدن الیاس بن أَسد به سیستان
واندر آمد به سیستان روز پنج شنبه ده روز مانده از صفر سنهٔ ثمان و مائتی، اندک روزگار بود، تا باز معدّل بن الحضین(٨) القوسی برادر محمّد بن الحضین(٩) اینجا آمد از جهة(۱۰) طلحه به خلافتِ برادر خویش روز پنج شنبه اندر جمادی الآخر سنهٔ
۱. کذا...ازین عبارات که بین دو راده است یا چیزی افتاده است و یا پس و پیش شده و ظاهراً معنی چنین بوده است: نیکوئی با مردمان کردی و به نفقاتی بیش نمی بود که ولایت سیستان آن که از آن چیزی به حاصل آمدی در طعام بود، دیگر خوارج فرو گرفته بودند...الخ. ٢. رجوع شود به پاورقی ۱ همین صفحه. ٣. عبدالله طاهر پیش ازین مامور جزیره و حرب نصر بن شبث بود و پس از ولایت پدرش به خراسان عبدالله امیر شُرط مأمون شد (کامل ج ۶ ص ۱٣٢). ۴ و ٨. کذا... و الصحیح ((شبث)). ۵ و ۶. کذا: الحصین، بصاد المهمله. ٧. شک نیست که این الیاس بن اسد برادر نوح و یحیی و احمد پدر اسمعیل و نصر جدّ سامانیان است (رک: گردیزی ص ٢۰ س ٣-٩) ولی عمل سیستان او در تواریخی که دیده شد جائی ذکر نشده است. ٨ و ٩. کذا... الظاهر: الحصین، بصادالمهمله. ۱۰. از جهة طلحه،یعنی از سوی طلحه و ((جهة)) در اینجا درست ترجمه ((سوی)) است و در زمان تألیف این
ثمان و مائتی، [و] الیاس بن اسد عمل بدو تسلیم کرد و از دارالأماره بیرون آمد و به سرای الحیرث(۱) بن المثَّنی فرود آمد و همیشه مردمان را بر معدّل بن الحضین(٢) شوریده گونه همی داشت، و مردمان با الیاس ساخته تر بودند. باز محمد بن الحضین(٣)، بر خوارج روی گرفت(۴) و بدیشان تقویت جست و بیرون شد و به فراه شد و از حمزه سپاه خواست و بیامد ومردمان اورا اندر قصبه نگذاشتند،برفت وبه دیه خویش به میان دو رود فرود آمد و خوارج با اویک جا و اوبا ایشان همی بودند، وهمه سواد سیستان او داشت، همیشه با خوارج ساخته بود و او را هیچ نیازردندی. باز طلحة بن طاهر سیستان محمّد الأَحوص را داد