به برج دل رسیدی بیست این جا

از کتاب: دیوان کبیر ، غزل
به برج دل رسیدی بیست این جا چو آن مه را بدیدی بیست این جا بسی این رخت خود را هر نواحی ز نادانی کشیدی بیست این جا بشد عمری و از خوبی آن مه به هر نوعی شنیدی بیست این جا ببین آن حسن را کز دیدن او بدید و نابدیدی بیست این جا به سینه تو که آن پستان شیرست که از شیرش چشیدی بیست این جا