روشنی خانه تویی خانه بمگذار و مرو

از کتاب: دیوان کبیر ، غزل
روشنی خانه تویی خانه بمگذار و مرو عشرت چون شکر ما را تو نگهدار و مرو عشوه دهد دشمن من عشوه او را مشنو جان و دلم را به غم و غصه بمسپار و مرو دشمن ما را و تو را بهر خدا شاد مکن حیله دشمن مشنو دوست میازار و مرو هیچ حسود از پی کس نیک نگوید صنما آنج سزد از کرم دوست به پیش آر و مرو همچو خسان هر نفسی خویش به هر باد مده وسوسهها را بزن آتش تو به یک بار و مرو