آن سرخ قبایی که چو مه پار برآمد
از کتاب: دیوان کبیر
، غزل
آن سرخ قبایی که چو مه پار برآمد
امسال در این خرقه زنگار برآمد
آن ترک که آن سال به یغماش بدیدی
آنست که امسال عرب وار برآمد
آن یار همانست اگر جامه دگر شد
آن جامه بدل کرد و دگربار برآمد
آن باده همانست اگر شیشه بدل شد
بنگر که چه خوش بر سر خمار برآمد
شب رفت حریفان صبوحی به کجایید
کان مشعله از روزن اسرار برآمد
رومی پنهان گشت چو دوران حبش دید
امروز در این لشکر جرار برآمد
شمس الحق تبریز رسیدست بگویید
کز چرخ صفا آن مه انوار برآمد