بیمار رنج صفرا ذوق شکر نداند

از کتاب: دیوان کبیر ، غزل
بیمار رنج صفرا ذوق شکر نداند هر سنگ دل در این ره قلب از گهر نداند هر عنکبوت جوله در تار و پود آن چه از ذوق صنعت خود ذوق دگر نداند وان کو ز چه برافتد در جام و ساغر افتد مستیش در سر افتد پا را ز سر نداند