آمدن یزید بن جریر به سیستان

از کتاب: تاریخ سیستان
08 March 1485

روز پنج شنبه دوازده روز مانده از جمادی الآخر سنهٔ ثمان و سبعین و مائه به سیستان اندر آمد و دیرگاه ببود که فضل(۱) او را صرف(٢) کرد، و ابراهیم بن جبریل را ولایت داد بر سیستان، و ابراهیم(٣)، بسام بن زیاد را اینجا فرستاد و بسام اندر آمد روز دوشنبه سه روز گذشته از صفر سنهٔ تسع و سبعین و ابراهیم به نفس خویش بر اثر بسام بیامد روز شنبه اندر ربیع الاول سنهٔ تسع و سبعین و مائه و دیرگاه ببود باز به بُست شد و [ز] آنجا به رُخد شد و با ترکان حرب کرد و ظفر یافت و زآنجا به کابل شد وغزا کرد وغنایم بسیار بیافت وز آنجا به سیستان آمد، پس به سیستان عمر بن مروان الخارجی برو بیرون آمد و بسیاری برو جمع شده از خوارج، [و]ابراهیم بن جبریل باغازیان به حرب عمر شد و حربی سخت کردند و ابراهیم بازگشت به شهر آمد، باز رشید، علی بن عیسی بن ماهان را خراسان داد و سیستان، و علی بن عیسی، علی بن الحضین قحطبه را به سیستان فرستاد، و اندر آمد به سیستان غرّة شعبان سنهٔ ثمانین ومائه. [باز] بسر ده روز(۴) علی بن عیسی سیستان همام بن سلمه را داد وهمام به سیستان آمد به عهدی برخراج و نماز وحرب(۵)،اندرعقب او نامهٔ دیگر آمد عهدی پسرعلی بن عیسی را و نام او الحسین بن علی بن عیسی، و حسین علی، نصر بن سلیمان را به سیستان فرستاد، و اندر آمد روز چهار شنبه چهار روز 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

۱. مراد فضل بن یحیی است... کامل در حوادث سنه ۱٧٧ و قبل از آن آورده که: ((در سنه ۱٧۱ فضل بن سلیمان از خراسان به عراق آمد و رشید جعفر بن محمد اشعث را به خراسان فرستاد و باز در سنهٔ ۱٧٣ جعفر را طلبید و عباس بن جعفر را خراسان داد و باز در ۱٧۵ عباس را عزل کرد و خالد الغطریف را فرستاد و معلوم نیست چه وقت غطریف را عزل و حمزه بن مالک را به خراسان فرستاد و در ۱٧٧ باز حمزه را معزول و فضل بن یحیی البرمکی را والی خراسان کرده و سیستان را هم ضمیمه ولایت او نمود)) ۶ص ۴٧. و بعضی از این ولات در این تاریخ نامبرده نشده است. ٢. صرف کرد، یعنی معزول کرد.

٣. در اصل ((ابراهیم بن بسام)) بوده.                    ۴. کذا، به جای ((ده روز)). 

۵. در سلطنت عرب رسم داشتند که اصقاع و ممالک بزرگ را به یک کس واگذاشتندی و آن کس ثغور و اجزاء مملکت خود را به ولات جزء گذاشتی و این ولات گاه در امور آن مرز و بوم متفرد و مستقل بودند و گاه بودی که چند کس به تولیت یک محل نامزد شدندی یکی بر خراج که مسئول وصول و ایصال مالیات ها او بود و دیگری بر نماز که امر قضاوت و مظالم نیز در زیر دست وی صورت بستی و دیگر بر حرب و کلیهٔ امور سپاه کشی و عطیات لشکر و کار جهاد و غزات و غیره- و گاه یکی بر نماز و حرب و دیگری بر خراج نامزد می شدند و این امور بسته به اهمیت محل و اهمیت موقع و اهمیت اشخاص گاه به گاه متفاوت بودی نه بر یک قرار...




مانده از شعبان سنهٔ ثمانین و مائه. باز علی بن عیسی ولایت [سیستان] یزید بن جریر را داد، دیگر راه سیستان آمد غرفهٔ محرم سنهٔ احدی و ثمانین و مائه. و مطرف بن سمرة القاضی هم اندرین سال فرمان یافت و بیست سال قضا کرد،مردی بزرگ و فقیه بود، باز ولایت(۱)، علی بن عیسی، اصرم بن عبدالحمید را به سیستان فرستاد دیگر راه، و همام بن سلمه با اوبا خراج(٢) هم اندرین سال که یاد کردیم، چون اصرم به سیستان آمد علّتی صعب او را پیش آمد وهمام بن سلمه را خلیفت کرد که شهر نگاه دارد و خود فرمان یافت.باز علی بن عیسی پسر خویش [عیسی] را سیستان داد، و عیسی خلافت خویش همام را داد که شهر نگاه دارد و باز خود بر اثر بیامد [و] به سیستان دیرگاه نبود و به بُست شد و زآنجا به کابل شد و باز به بُست آمد و به سیستان آمد اول سنهٔ اثنی و ثمانین و مائه.