در شدن احمد بن اسمعیل به بست و بندکردن محمد بن علی لیث را

از کتاب: تاریخ سیستان
08 March 1485

پس احمد بن اسمعیل، حسین بن مت(۵) رابا فوجی سوار به طلب محمد بن علی فرستاد و به رُخد اندرو رسیدند و بگرفتند و بند کرده به بُست اندر آوردند، و 


ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

۱ . کذا فی الاصل ...با جامهٔ بد وبانگی همی کرد(؟) .

۲‌ . کذا...اصطخری ص ۲۴۹ بین بست وهراة جائی به اسم خاستان وجامان (حاریان- حارمان-. حاشیه) نام برده (؟).

۳ . کذا فی الاصل – وبعد با مرکبی ((با)) بی نقطه بر آن افزوده ((بابولان)) شده و(پولان) از محال نزدیک بست بوده است و قبلاً هم ذکر شده (ص ۱۱۸ ) .           ۴. بگذاشتند، یعنی از آب بگذرانیدند.  

۵ . کامل از محمد بن حسین بن مت مکرر نام برده منجمله (۸ ص ۴۱ ) .






احمد بن اسمعیل به لب هیرمند فرود آمد و عدل وسیرِ نیکو بر مسلمانان بگسترید(۱) و همه مال و املاک ایشان بدیشان بازداد، ولایت بُست حاتم بن عبدالله الشاسی(۲) را داد، و این حاتم مردی مسلمان عادل بود و اندر میان مردمان سنّت مصطفی (ص) تازه گردانید، و احمد بن اسمعیل آنجا چهار بیستگانی سپاه را داد و بدان خواست تا سیم اندر بُست فراخ شود که ایشان همه چیز به سیم خریدندی تا کاه و هیزم، باز فرمان داد که همه کالای که محمّد بن علی از آنِ مردمان برگرفتست به خداوندان بازدهند، هرچه خداوندان بدانستند برگرفتند، دیگر بگذاشتند، [و] هشتاد وپنج روز به بُست بود که اندر میان سپاه او هیچ ندیدند مگر نماز شب کردن و روزه داشتن و جماعت و بانک نماز وقرآن خواندن. واینجا به سیستان معدل بن علی گرفت و حسین بن علی باسپاه به حبساباد(٣) فرود آمد بر درِ کرکوی روز شنبه دوازده روز گذشته از رجب سنهٔ ثمان و تسعین و مایتی. و [معدل علی] منجنیق ها برنهاد و حرب آغاز کرد وبر مردمان(۴) شارستان حرب آغاز کرد، ودست عیّاران بر رعیّت گشاده کرد. باز حسین بن علی به ربض اندر آمد به درِ آکار، و سیمجور مولی اسمعیل بن احمد اندر کوشک یعقوبی، روز پنجشنبه دو روزگذشته از شعبان. و دَرِ فارس گشاده بود، مردمان برشارستان همی شدند وهمی فرود آمدند و چیزی که همی بایست بر حصار می بردند، تا روز سه شنبه سه روز مانده از شعبان حسین بن علی آن درنیز فرو گرفت، وخبر اندر رسید که احمد بن اسمعیل به بست شد ومحمّد بن علی رابگرفت، چون معدل ابن بشنید دلش تنگ گشت وصلح پیش آورد، کثیر بن احمد بن شهفور را اندر میان کرد ومشایخ شهر را، پس ایشان صلح فرو نهادند وسوگندان مغلّظه اندر میان کردند، ومعدل از شارستان فرود آمد نزدیک حسین بن علی روز پنجشنبه یک شب گذشته از ذی الحجّه سنهٔ ثمان و تسعین و مایتی، و سیمجور برشارستان برشد، و درهاء شارستان برکندند، وباره را رخنه کردند، وچوب از(۵) منجنیق ها بسوختند، و پیش ازین به دو ماه عهدِ سیستان احمد بن اسمعیل، سیمجور(۶) را داده بود وکار سیستان درگذشت.


ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

۱ .در اصل ((بکسترند)).            ۲. ظ: شاشی منسوب به شاش-چاچ.          ۳. کذا ؟ جای دیگر: حاسباد. 

۴ . یعنی: به همراهی مردم شارستان.        ۵. ظاهراً  ((آن)).

۶ . وهو سیمجور الدّوانی والد آل سیمجور ولاة خراسان المشهورین.